ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

مطرود

شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۴۳ ب.ظ

.

.. «« منم آن چشمه ی زمزم ، منم زاینده ؛ آری ، زن ... »» ..

.

تو مو می بینی و من حلقه ای در طوفِ تیغَت ـ طوق این کوکو ـ

کدامین حلقه ی مفقوده در تبعیدِ هاجر شد مرجّح ؟ کو ؟

.

به دنبال چه حلقی ؟ تشنه افتاده ست اسماعیل ، ابراهیم !

ببین زمزم به سعیی در صفایِ هروله تا مروه پای او !؟

.

ترازویت چه شاغولی به میزان داشت در وزنِ خدایاری !!

که مهجوری و مطرودی برابر شد به لبّیکی ، به های و هو !؟

.

منم مقصودِ « صاحب کعبه ات » ، آنکه به دامن چشمه ها زاید

تویی آنکه همیشه نیستی ، آری تویی مهجور از آن پهلو !

.

منم آن چشمه ی زمزم ، منم زاینده ؛ آری ، زن - زنی مادر -

چه اسماعیل ها دارم ؛ به گردن ، طوف تیغَت ـ طوق این کوکو ـ !

.

آسیه خوئی ـ 1390/8/9

.

.

مطرود / هاجر / کوکو / طوق / چشمه ی زمزم / حلقه ی مفقوده

.

.

 

  • آسیه خوئی

نظرات  (۳)

سلام سلام سلام
مثل همیشه شعر عالی بود
دوست داشتنی بود ، چینش ِ کلمات و ..........

مخصوصا " این بیت :

منم مقصودِ « صاحب کعبه ات » ، آنکه به دامن چشمه ها زاید

تویی آنکه همیشه رفته ای ، آری تویی مهجور از آن پهلو !

عالی.

بسیار عالی
برای هر مصرع میشه به اندازه ده صفحه مطلب نوشت.
بسیار اندیشه برانگیز بود.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی