ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

by Christian Schloe:

.

محض اطلاع همه ی خوانندگان روشن و خاموش این وبلاگ ، اعلام این نکته را حداقل برای حفظ حریم موضوع هایی که مطرح می کنم ؛ ضروری می دانم :

.

حدود دو هفته ست که تعدادی از کاربران بلاگ آی آر تحت عنوان "دنبال کنندگان" ، مطالب این وب را رصد می کنند. این دنبال کردن ها توسط توانایی های جدیدی که سایت بلاگ آی آر به وجود آورده می تواند در صفحه اصلی وب در ستون ثابت و سمت راست صفحه ، کاملا مشخص و قابل رؤیت باشد. مگر اینکه خود دنبال کننده در فرم اضافه کردن شما بعنوان دنبال شونده گزینه ی مخفی یا خاموش را بزند. در اینصورت شما قادر به دیدن نشانه و تصویر مشخصات وبلاگ او در ستون سمت راست وبلاگ خود یعنی در بخش دنبال کنندگان که برای عموم قابل رؤیت است نخواهید بود.

.

مطلب بسیار مهمی که در ارتباط با این موضوع باید بیان شود این است که بنده به هیچوجه هیچیک از این افراد دنبال کننده را نمی شناسم. چه آنها که در حال حاضر در فهرست دنبال کنندگان در ستون سمت راست ملاحظه می شوند و چه آنها که در آینده بصورت اتوماتیک اضافه می شوند.

.

در ضمن پاسخ به کامنت های دنبال کنندگان فقط محض رعایت ادب و احترام بوده است تا لطف آنها در ارائه ی نظر بی جواب نبوده باشد و دلیل دیگر آن نیز این بوده که از نظر من تفاوت عقاید ، ایدئولوژی ها ، نوع نگاه افراد به مسائل اجتماعی و مواضع سیاسی آنها نباید مانع از گفتگو و تعاملات فکری و کلامی باشد. مگر اینکه بخواهند همچون بعضی از افراد ماضی ، با کامنت ها و پست هایشان جنگ روانی و تنش های فکری و روحی ایجاد کنند.

.

بنابرین مجدداً تأکید می کنم که هیچیک از افرادِ فهرست "دنبال کنندگان" را بهیچوجه نمی شناسم و دیده شدن نشانه های پروفایل آنها در این لیست به معنی تأیید آنها از سوی بنده و بالعکس ، نمی باشد.

ضمنا یادآوری این نکته نیز بسیار ضروری ست که در باره ی خوانندگان و کاربران قبلی و قدیمی نیز کمافی السابق شناخت کافی نداشته و ندارم. بنده از همان ابتدای تاریخ انتشار این وب تاکنون ، هیچیک از خوانندگان مطالبم را نمی شناسم. این وب کاملا مستقل است و تنها توسط اینجانب ـ آسیه خوئی ـ مدیریت می شود.

.

سربلند و سرافراز باشید

در پناه حق

.

.

  • آسیه خوئی

Mother Mary...

                                     بانو ! به رنگ آبی چشمان تان قســم !

اینـان که ادعـــای مسلمانگــــی کنند ،
در جــامــه هــای تنـگ ریــا در عبـادتند.

جمعی فریب خورده ی حُسن و ملاحتند
یعنی به چشم‌های هوس محو صورتند.

باری ا‌گر به دیده ی تحقیق بنگری ،
هم بی‌سلیقه‌اند و هم بی نزاکتند.

یکبار عقده‌های دلی وا نکرده‌اند
معلوم میشود که همه بی محبتند.

افسوسِ سربلندیِ هم میخورند ، آه
ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺨﯿﻞ ﻭ ﮐﻮﺭ ﺩﻝ ﻭ ﺑﯽ ﻣﺮﻭﺗﻨﺪ

هرچند پیش چشم تو سبزند و بی شته
در باغ سبز عاطفه‌ها بی‌طراوتند.

هر بار از نجابت خود حرف میزنند
اما دریغ و درد که خود بی‌شرافتند.

آن‌ها ، که چشم دیدنتان را نداشتند ،
امروز در حضور شما گرم صحبتند.

اینان که ادعای مسلمانگی کنند ،
در جامه های تنگ ریا در عبادتند.

ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﻠﺖِ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
اما برای ملت ما درد و علتند

.

.
‫‏"فردوس اعظم"‬

.

.

  • آسیه خوئی

.

بعد از سلام ، عرض شود خدمت شما
ما نیز آدمیم بلانسبت شما

بانوی من ! زیاد مزاحم نمی شوم
یک عمر داده است دلم زحمت شما

باور کنید باز همین چند لحظه پیش
با عشق باز بود سر صحبت شما

اما ! هنوز هم به دلم -این دل غریب-
سر می زند زنی به قد و قامت شما

انگار سال هاست که کوچیده ای و ما
بر دوش می کشیم غم غربت شما

ما درد خویش را به خدا هم نگفته ایم
تا نشکنیم پیش کسی حرمت شما

من بیش از این مزاحم وقتت نمی شوم
بانو ! خدا زیاد کند عزّت شما

.

.

پینوشت : از همه چه پنهون ، خیلی حس خوبی داره اینکه گاهی خودت با خودت حرف بزنی.

اما خدا رو صدهزار مرتبه شکر می کنم که هنوز مث بعضیا نیستم. 
شرایط بعضیا خیلی سخته. خیلی.

بعضیایی که به اداره ی پست میرن و به آدرس خودشون واسه خودشون نامه پست می کنند و یا با موبایلشون به شماره ی خودشون پیامک می فرستند. گاهی هم با یه چمدون پر از کتاب به ایستگاه قطار یا ترمینال اتوبوس های مسافربری میرن و بعد بدون اینکه سوار قطار یا اتوبوسی بشن دوباره به خونه شون برمیگردن و زنگ در خونه شون رو میزنن و بعد با دسته کلیدِ خودشون ، در رو باز می کنن و میان خونه واسه خودشون چای دم می کنن و چمدون پر از سوغاتی(کتاب) رو باز می کنن و ...

اگه یه وقتایی دیدی دیگه کسی برا هیچکدوم از حرفات تلخونم خرد نمیکنه ـ بخاطر اینکه هیچوقت در اون حرفا در لابلای صحبتهات تعریف و تمجیدی ازشون نداشتی ـ ، بدون که وقتش رسیده که خودت حرفای خودت رو بخری ، واسه خودت کادوپیچشون کنی ، بذاری توو چمدون ، ببری ترمینال ، دوباره بیاری خونه و به خودت هدیه بدی. کتابایی رو که خودت نوشتی و چاپشون کردی !!!!.
کتابایی که فقط یه مخاطب داره. 
اونم خودت !!!

.

بعضی وقتا یه حرفایی هست که فقط واسه خودت قابل تحمل و قابل درکه. 

حتی تصورش هم خیلی جالبه. اینکه بعضی وقتا کتابی که چاپ میشه فقط به تیراژ یه نسخه منتشر بشه و فقط برای یه نفر که تنها مخاطب اون کتابه ، ارسال بشه.

.

.

  • آسیه خوئی

تصویری از گل های نرگس و محمدی  

.
.. « زندانیان سیاسی از جمله "نرگس محمدی" و دیگر فعالان حقوقی ، مدنی و اندیشمندان را هر چه سریعتر آزاد سازید » ..
.
یکی از مهمترین راه های ممانعت از حملات مختلف و قریب الوقوع "اغیار" به کشور ، گرفتن فرصت و بهانه از دست های پلید آنان است. آزادسازی هر چه سریعتر زندانیان سیاسی و فعالان حقوقی ، مدنی و اندیشمندان ، از کارآمدترینِ این روش هاست. اما گویا "اقربا" ، خود با عدم بکارگیری این شیوه ، اصرار و پافشاری مجدانه ای در آغاز جنگی خانمان براندازتر دارند. اگرچه این امر بر حاکمان دینی در حکومت های دینی بواسطه ی توجیهاتشان برای تداوم حکومت و قدرت ، همیشه مشتبه بوده و با نادیده گرفتن و برطرف نکردن اشتباهات و خطایای عامدانه و بیشمار خود ؛ همچنان همیشه بزرگترین ضربه ها و جبران ناپذیرترین خسارات را بر دین خود و جامعه و کشور وارد کرده اند. افسوس و صد افسوس...
.
با توجه به اشاره ای که به بخشی از نامه ی پنجاه و سوم نهج البلاغه در قسمت یازدهم از این نوشتار ["حقوق جامعه بر رهبران"] آمده بود (با مردم مهربان باش و دوستى و صمیمیت با آنها را در قلب خود جاى ده و همچون جانورى درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى) ، در جوامعی که حکومت حاکم بر آنها مقید بر قید "اسلامیت" در حتی فقط عنوان حکومت خود است ؛ با مطالعه ی رفتار و عملکرد پیامبر و پیشوایانِ این مکتب در مواجهه با دشمنانشان به مواردی بسیار مثال زدنی برمیخوریم که شگفتی شگرفی به دنبال دارد.
.
به عنوان مثال ، "وحشی" کسی بود که وحشیانه ترین و حیوانی ترین رفتار را در جنگ احد با جنازه عموی حضرت محمد(پیامبر) مرتکب شد. او علاوه بر پاره کردن بدن حمزه(عموی پیامبر) به دستور همسر ابوسفیان شکم وی را با خنجری درید و سپس جگر او را درآورد و برای همسر ابوسفیان برد. با این حال پس از اینکه وحشی از این عمل خود اظهار پشیمانی و توبه نمود مشمول عفو پیامبر قرار گرفت و آزاد شد.
.
نکته ی بسیار عجیب تر اینکه پیامبر بعد از این بخشش ، تنها واکنش و عکس العملی که نشان داد به زبان آوردن این جمله ی کوتاه بود : "خودت را از نظرم دور بدار".
.
این جمله به این دلیل که از زبان شخصی مانند پیامبر ادا شده است می تواند چند معنی متفاوت داشته باشد :
1- خودت را از نظرم دور بدار تا هر گاه با من روبرو می شوی دچار شرمندگی نشوی.
2- خودت را از نظرم دور بدار چون با دیدن تو به یاد چگونگی مرگ عمویم می افتم.
3- خودت را از نطرم دور بدار تا بتوانی به زندگی عادی خود بپردازی.
4- خودت را از نظرم دور بدار تا بتوانی در صدد جبران گذشته ات برآیی.
.
اما آنچه که امروزه در جوامع اسلامی در ارتباط با افراد روی می دهد کاملا خلاف سنت و اسلوب پیامبر این مکتب است. فردی را که نه قتلی مرتکب شده ، نه شکمی را دریده ، نه جگری را مانند هند جگرخوار به دندان کشیده و نه حتی حرفی یا کلامی خارج از ادب و اخلاق به زبان آورده در بدترین شرایط جسمی و روحی در اثر چند سال حبس و زندانی ، مجددا وقتی پرونده ی او را بررسی می کنند وی را به شانزده سال حبس محکوم می کنند.
.
چرا ؟
.
به این دلیل که فقط این جمله ی کوتاه را به زبان آورده است : "حکم اعدام را از قوانین جزایی حذف کنید".
.
حق اعتراض به بعضی از حکم هایی که برای زندانیان سیاسی جاری می شود یکی دیگر از حقوق مسلم هر جامعه ای ـ اعم از مذهبی یا غیر مذهبی ـ می باشد. بنابرین بی رحمی و عدم شفقت در جوامع اسلامی از سوی قضات ، یعنی سنت شکنی. یعنی تبلیغ منفی بر علیه همان دین. یعنی محاربه با خدایی که به آن اعتقاد دارند.
وقتی در زمان پیامبر ، "وحشی" که در جنگ بر علیه پیامبر شرکت کرده و عموی وی را به بدترین شکل حیوانی می درد و پس از آن بخشیده می شود و به آن ترتیب که در فوق آمد مورد رحمت و شفقت پیامبر قرار می گیرد ؛ یعنی اینکه :
1- در زمان پیامبر و در زمان امامان ، به هیچوجه زندانی سیاسی وجود نداشته است.
2- رحمانیت و شفقت پیامبر و امامان ، رحمت عام بوده است و شامل همه ی افراد می شده است. چه افراد بزهکار و تبهکار و چه مخالفان سیاسی.
. 
اینکه در جوامع اسلامی به مناسبت بعضی روزها در تقویم ـ مانند اعیاد شعبانیه و ... ـ هر سال فقط عده ای مشخص مانند بزهکاران و مجرمان غیر عمد مورد عفو و یا تخفیف مجازات قرار می گیرند و بالعکس مخالفان سیاسی که وجود و حضور آنها در هر جامعه ای مبین رشد و بلوغ فکری جامعه است محکوم به حبس طولانی تر و تمدید مجازات می شوند ؛ چه معنایی می تواند داشته باشد ؟
.
.
... ادامه دارد
.

.

  • آسیه خوئی

.

زنده و جاویدان باد روشنایی برای همه !

"جنبش روشنایی" یک حرکت مدنی ست که در افغانستان ، کمتر در گذشته نمونه‌های آن را در دست داریم. این جنبش به‌ عنوان یک حرکت مدنیِ دادخواهانه باید از سوی حکومت افغانستان جدی گرفته شود. حرکت‌های دادخواهانه و حق‌ طلبانه‌ ی مردمی ، لازمه ی ‌جوامع دمکراتیک است و می‌تواند فاصله‌ ی مردم با حکومت را کمتر سازد.

در زیر مقاله ای از "زلمی کاوه" در باره ی دیدگاه ها و مطالبات این جنبش می خوانیم :

1
جنبش روشنایی نشان می دهد که دمکراسی اقتصادی می تواند به شعار اساسی مردمی در دراز مدت تبدیل شود. هر شعاری غیر از مبارزه برای برابری در عرصه های اقتصادی و رسیدن به رفاه مادی نمی تواند این همه آدم را مصمم برای تحقق آن متحد سازد. در جهان کنونی خیلی از دیکتاتورها و قدرت مداران بر این باورند که می توانند مردم را فریب داد. آنها نقش تحولات ساختاری در عرصه اطلاع رسانی، شبکه ای و تغییر بنیادهای مادی اجتماعی را یا نمی فهمند و یا اینکه نقش مردم را در مقابله با جنگ های روانی و مبارزه ی آنها را بر علیه فشار ، تعمداً نادیده می گیرند.

2
دیکتاتورها، جلادها، ستمگرها و استثمارگران هنور از درک این اوضاع عاجزند که در #افغانستان جنگ زده نیز فقرا می توانند به عنوان مبارزان راه برابری ظهور کنند تا عدالت اقتصادی را به آرمان همگانی بدل نمایند.

3
در افغانستان مانند کشورهای دیگر نسل جدیدی از مبارزان ظهور کرده اند که در ساختار جامعه شبکه ای ادغام شده اند و نمی توانند جدا از تحولات جهانی نفس بکشند. هر بخشی از آنها بنا بر درک غیر مادی ای که از پدیده ها دارند با پوشیدن لباس جدید با فراورده های ذهنی عصر دولت ملی دست و پا می زنند.
تحولات آتی نشان خواهد داد که شعارهای اقتصادی عمده ترین درون مایه های رسیدن به رفاه عمومی را تشکیل می دهد و شعار روشنایی برای همه را باید در بستر این خواسته ها مطالعه کرد.

4
شورش اشکال گوناگون دارد. یکی از نمونه های شورش مبارزه با شعار ضد اِعمال خشنونت است. هر چند زمانی مائو گفته بود «ستاد فرماندهی را بمباران کنید» که در ذات خود امر خوبی ست اما در زمان مائو تا عصر #انقلاب اطلاع رسانی فاصله زیادی وجود دارد. بمباران مرکز توطئه و فساد می تواند آخرین آلترناتیو باشد اما هرگز کشتار برای مشروعیت تحولات، نمی تواند مشروع باشد. مبارزین عصر اینترنت فقط با تکیه بر آگاهی و اطلاعات است که می توانند بر ذهنیت ها اثر بگذارند و روند انسان سازی جامعه را به امر روال عادی تبدیل نمایند.

5
ضد شورش ، مقاومت است و مقاومت برای امر بهتر است و در مقاومت همه ی نیرو نباید از ذهنیت هایی که مولده های ذهنی ، ایدئولوژیک و عناصر عام پیشه ی سرمایه داری را تشکیل می دهند سود ببرند. چون آن ذهنیت ها محصول عصر گذشته و باز تولید ایدئولوژی های معاصرند. این ها نمی توانند ابزار خوبی برای رسیدن به اهداف والای انسانی باشند. تکیه روی عناصر تاریخی تنها در گستره تاریخ است که معنا دارد. این تاریخ نباید امر قانونی عام باشد و یا اصولنامه مبارزاتی برای مبارزان امر آزادیبخش.


6
برای مبارزه دایمی تنها یک شعار کافی نیست. شعار روشنایی امر طبقاتی ست و لرزه بر جان استثمارگران است. سازماندهی این امر منجر به تولید فرهنگ جدید مبارزاتی می شود. این امر نباید از فسیل های قومیت و نژاد بهره گیری کند. اگر این جنبش از قید های شرطی زمان اجتماعی عبور کند و راه مبارزات طبقاتی را به مثابه امر رهایی از سلطه ی مالی و روانی طبقات مسلطه سازماندهی نماید مسیر مبارزه اجتماعی را به شکل انسانی رهنمایی خواهد کرد.

7
طبقات حاکم هماره تلاش می کنند در عصر استیصال خویش به بخشی از جنبش تبدیل گردند و با استفاده از نقاط آسیب پذیر آن برای تحقق مصالح و منافع خود ضربه محکم و کاری بر جنبش بزنند. اگراین جنبش ها اجازه دهند بوقلمون های رنگارنگ با استفاده از ایدیولوژی های زمان بر چنین جنبش ها ضربه بزنند، این جنبش ها را در کوتاه مدت آسیب پذیر می سازند اما باید بدانند که این جنبش حتی پس از این ضربه های احتمالی ، در دراز مدت تجربه ی جدیدی از مبارزات اجتماعی را به ارمغان خواهد آورد.

8
جنبش روشنایی قومی نیست و نباید اجازه داد رهبران قومی اهداف این جنبش را برای منافع خویش معامله کنند. خاکنشینی رهبران و روباه های کابل را نباید به نشانه ی همبستگی آنها تلقی کرد بلکه به عنوان نماد عجز و تضرع آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد. آنها رفتنی اند و قضاوت تاریخ به صورت عام آنگونه نیست که ستمگران آرزو دارند.


ما در زمانی که اکنون مرده است زندگی می کنم و باید برای جهانی که در حال تولد است تلاش کرد.


زنده و جاویدان باد روشنایی برای همه !

.

.

  • آسیه خوئی