ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

.

مرا به مزرعه ی روشنِ ستاره ببر
برای چیدنِ گل های بی شماره ببر

بگیر دستِ مرا همچو طفل و در مهتاب
به گردشِِ رمه ی ابر پاره پاره ببر

به دشتِِ آبیِ مهتاب های رؤیایی
به بالِ ابر نشان و به یک اشاره ببر

خیال کودکی ام لای لای می گوید
مرا به جنبشِ آرام گاهواره ببر

به راهِ کودکی ام سکّه ی شعف گُم شد
برای جُستن شادی مرا دوباره ببر

به موی دختر همبازی ام، بزن گُلِ ماه
برای گردنِ او طوقی از ستاره ببر

بگیر سکّه ی خورشید و ماه را از من
برای مونسِ خُردم چو گوشواره ببر

بریز برسر و رویش شکوفه ی گیلاس
مرا به شادیِ او تا کنم نظاره ببر

تنِ گداخته ام چون کویر می گوید :
مرا به بارشِ سرد و زلالِ چاره ببر

بیا سیاوش پاکی! سواره بر اسبت
مرا ز جنگلی از آتش و شراره ببر
.

.
"رضا افضلی"

.

.

  • آسیه خوئی

.

سلام ای آفتابی! کربلایی! زائر خورشید!
زیارت ها قبول ای قاصدک! با خود چه آوردید ؟

صدایی.. ناله ای.. آهی پر از سوز و گداز انگار ـ
تمام راه را با کاروان بود.. آه ، فهمیدید ؟!!

مشبّه از دلی پر شِکوه با لبخند ظاهر شد
به وجهی در شَبَه ـ تشبیه مجمل ـ حذف را دیدید ؟

فراتِ چشمتان را قطره قطره گریه آوردیم
شما یک جام از.. یعنی دلی از دجله پر کردید ؟!

چه می گفت آنکه بی پا بال می زد، سردَوان می رفت ؟
زمین با چرخِ یک چرخک* به پابوسیِ او چرخید !؟

کنار در.. کنار آن ورودی.. پرده ای پس رفت
کسی از پشت پرده گفت با لکنت : بفرمائید !

شما وقتی که در هر شش جهت آئینه می دیدید
در آنجا یک پرنده ، بین کاغذ ها چه برمی چید ؟

نگفت این نامه را با خود ببر تا قصر فرعون ها ؟
به آوازی.. پیامی.. مرغِ "کوکو" را نمی پرسید؟

* * *

ببخشید! این همه پرسش شما را خسته می سازد
ولی با خود گلوبندی** وَ یا طوقی نیاوردید !؟
.
.
آسیه خوئی 
.
.
پاورقی ها :
* چرخک : ویلچر ، صندلی چرخ دار
** گلوبند : تعبیر دیگری ست از طوق که بر دور گردن پرندگانِ طوق دار ، منقش است.

.

.

  • آسیه خوئی

.

هر گاه روزنگار تقویم کشورهای اسلامی به ماه محرم می رسد و در این ایام به نحوه ی شهادت یکی از فرزندان امام سوم مسلمانان توسط تیر سه شعبه ی حرملة بن کاهل اسدی اشاره می شود ؛ آنچه که در ذهنم از کلمات "تیر سه شعبه" نقش می بندد مصائبی ست که بسیار سخت تر از مصیبت از دست دادن انسان های کاملی همچون امام حسین است.
تیر سه شعبه ای که به واقع گلوگاه مسیر امام را نشانه رفته بود و با اتحاد و همبستگی با یکدیگر در صدد مسدود کردن راه تنفس افکار و اهداف او برآمده بود عبارت بود از :
زر ، زور و تزویر. سرمایه داری انحصاری و اشرافیت گرایی ، قدرت حاکم و استبداد ، استحمار و فریب.
یکی از ارکان نظام اشرافیت(سرمایه داری) ، فاصله است که به وسیله ی تأکید بر آن استوار می ماند. نظام اشرافی برای حفظ برتری خود باید همیشه متمایز باشد و فاصله ی خود را از عوام و مردم ، با کبر و غرور و قدرت حفظ کند تا برای خود احترام بخرد. به همین دلیل است که نمایندگان زر و زور(سرمایه داری انحصاری و قدرت حکومت استبدادی) برای تداوم بخشیدن به بقای خود دست به دست یکدیگر می دهند.
این دو نیرو (زر و زور) برای کسب احترام و حرف شنوی از سوی مردمان ، احتیاج به قوه ی سومی نیز دارند تا در کنار آنها قرار گیرد. تزویر (استحمار و فریب). این قوه ی سوم با تکیه بر نقاط ضعف و علایق مردم(مانند دین، آزادیخواهی و مبارزه) آنها را بسوی نخوت و سستی و انفعال می کشاند تا ناگزیر در تبعیت از دو قوه ی دیگر فعال باشند. مهمترین ابزار تزویر و استحمار ، اهانت به عوام و خواصِ آنان است.
پس به ناگزیر در چنین جوامعی ، احترام و اهانت به شکل دو قطب لازم الوجود در کنار هم قرار می گیرند. احترام به اشراف بواسطه ی فشاری که قدرت به مردم وارد می کند و اهانت به عوام و به مردم بواسطه ی فشاری که استحمارگران با حیل و تدابیر خاص خود نسبت به آنان بکار می برند.
گاهی این احترام و اهانت ، آنچنان با افراد عجین می شود که اصالت اشراف و حقارت مردم به شکل یک باور مسری در می آید. اگرچه تأکیدی که عوامل حکومت زر و زور و تزویر بر احترام به این سه قوه می ورزند افشاکننده ی چیزی ست که احترام ، پرده پوش آن است : توهین و بی احترامی. 
استعداد فوق العاده بالایی که این سه قوه در توهین و بی احترامی دارند نشان از همان نشانه گیری حرمله با تیر سه شعبه اش دارد که دریدن گلوی حق و حقیقت را هدف قرار داده است.

.

.

  • آسیه خوئی