پاسخ:
باید دید که علت و چرایی گفتن واقعیت ها چه منظرگاهی ست و با دنبال کردن چه اهدافی بیان میشه.اگه هدف ، باز کردن چشم سیاستمداران باشه ؛ چرا که نه !؟
در این صورت سیاستمداران میتونن پدر و مادر اصلیِ سیاست باشند.
چرا همه سعی می کنند که با جمله ی "سیاست پدر و مادر ندارد" ،
یا اشتباهات خود و عزیزکرده های خود را توجیه کنند و یا از زیر بار مسئولیتِ اصلاح خود و دیگران شانه خالی کنند.
شاید هم میخوان با بیان این جمله ترس پنهانشون رو توجیه کنند و یا دیگران رو بترسونن.
اگر هم گمان می کنید که مردم با شنیدن واقعیتها دلسرد و خشمگین میشن در اشتباهید ،
چون مردم فقط با شنیدن دروغ و دیدن دغل کاری ها مأیوس خواهند شد.
برای سیاست باید دو چهره ی پدرانه و مادرانه قائل شد.
مثل خانواده ی موفقی که تحت سیاست های تکمیلیِ پدر و مادر رشد می کنه.
پدری که با صلابت و عدالت ، آنها را سیاست می کند
و مادری که آنها را پس از بازگشت ، می بخشد.
سیاست های پدر باید آنقدر جدی باشد که مردم را راضی کند و از خشم و دلسردی آنها نسبت به افراد خطاکار جلوگیری کند.
بخشش مادر نیز در مورد هر خطاکار فقط باید برای یکبار انجام شود. هرگز تکرار نشود اگر بخشودگان ، اشتباهات خود را دوباره تکرار کنند.
متأسفانه چنین سیاستِ پدر مادرداری هنوز در مملکت ما نتونسته پیاده بشه. چون سیاست پدرانه مدام در حال چشم پوشی و بخشش خطاکاران است !!
چنین سیاستی باعث میشه که مدام تعداد خطاکاران و زیرمجموعه های آنها گسترش پیدا کنه
و معترضین و مخالفینِ چنین خطاکارانی مدام در تنگنا و ابعاد مختلف حبس و تبعید (دور نگهداشتن از عالم سیاست) قرار بگیرند.
وقتی سیاست و تأدیب و تعزیری در کار نباشد پس از آن فرصتی هم برای بخششِ تأثیر گذارِ مادری که فقط یکبار می بخشد پیش نخواهد آمد.
و وقتی هیچیک از خطاکاران تنبیه نشوند ، با تکرار خطاهای خود امید بخشش از سوی مردم را نخواهند داشت. و دقیقاً به همین دلیلِ یأس و ناامیدی از بخششِ مؤثر است که از خطا به گناه و جرم و جنایت خواهند رسید !