ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

حقوق جامعه بر رهبران (6)

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ب.ظ

.

معمولا افرادی که قدرت را در دست دارند حامی این طرز تفکرند که افراد خاطی چنان باید تنبیه شوند که پس از تنبیه ، بی هیچ چون و چرایی تحت اراده ی ما درآیند و اتوماتیک وار و کنترل شده آنچه را که ما فرمان می دهیم اطاعت کنند. تنها پس از این شیوه از تنبیهات است که با ملاحظه ی تبعیت هایشان به آنها پاداش می دهیم و تشویقشان می کنیم.

.
این فرضیه ی عملیاتیِ روانشناسیِ کنترل بیرونی ست و البته آنچه که بسیار مهم است و از چشم کنترلگران پوشیده مانده و یا اصلا برایشان مهم نیست ، پسامدهای چنین فرضیه ای ست. یکی از پسامدهای این فرضیه ، سرمشقی ست که همواره ذهن اکثر مردم کره ی زمین از این تفکر می گیرند و ناآگاهانه از روش آنها برای حفظ قدرت های خُرد خود در سطوح کوچک جامعه و تحت کنترلشان الگوبرداری می کنند.

.
مطلب دیگری که بسیار حائز اهمیت است این است که آدم های تحت کنترلِ این افراد ، همیشه احساس کنترل ناچیزی بر زندگی خود دارند. آنها به دلیل ترس از تنبیهات بعدی از سوی قدرتمندان بتدریج به گونه ای بار می آیند و تربیت می شوند که خودشان هم باور کنند که قدرت تفکر ، تشخیص و کنترل در زندگی خود ندارند. به همین دلیل است که با تن دادن به کنترلگری افراد قدرتمند ، همیشه احساس امنیت می کنند. 

.
متأسفانه هیچیکس متوجه نیست که این روانشناسیِ کنترلگر و زورگرا ، در درازمدت مسبب ناخشنودی رو به تزایدی بصورت غیرقابل آشکار در ضمیر ناخودآگاه اقشار تحت کنترل خواهد بود و به تبعِ آن ، تعداد کثیری از مردم از آنجا که احساس کنترل بر زندگی خود ندارند و در خصوص انتخاب هایشان نیز مسئولیتی به آنها واگذار نمی شود ؛ احساس مسئولیت و مسئولیت پذیری به معنای یادگیریِ انتخاب رفتارهایی که نیازهای اساسی خود و جامعه را برآورده سازد نیز نخواهند داشت. 
از این رو بتدریج و در طولانی مدت ، شما با جامعه ای سرخورده و منفعل روبرو خواهید شد. جامعه ای بی هیچ کارآمدی و بی هیچ تواناییِ حتی کارگروهی در بهبود تولیدات و بهره وری های فکری ، فرهنگی و اقتصادی و ... /. جامعه ای که اکثریت قریب به اتفاق آنها عاری از ابداعات و ابتکارات و اختراعات لازم و مختص مردمی غیر مصرف گرا می باشد.

.
بنابرین آیا پیش از گله مندی های بسیار از کاهلی و تنبلی جامعه ـ که خود و مشاورانِ تازه نزدیک شده به خود مسبب آن بوده ایم ـ بهتر نیست که ابتدا یک بازنگری اساسی در روش هایی که برای هدایت جامعه برگزیده ایم و بکار می برده ایم ، داشته باشیم و سپس مردم را به "اقدام و عمل" تشویق کنیم ؟!
.

.
... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی