ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

امروز در چه فکری هستید ؟

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ب.ظ

.

هر وقت به صفحه ی فیسبوک خود برای نوشتن مطلبی مراجعه می کنیم ، همیشه در وحله ی اول در صدر صفحه ی خود با این سئوال همیشگی مواجه می شویم که از ما می پرسد :


" امروز در چه فکری هستید ؟ "

.

امروز به این موضوع فکر می کنم که قرن ها پیش به ما وعده داده شده بود که در چنین روزگاری این فرصت برایمان پیش خواهد آمد که با فراغ بال و آسودگی کامل در زیر سایه ی درختانی که در پای آنها نهرهای زلالی جاری ست ، بر تخت های خود تکیه می زنیم و برای یکدیگر از علم و حکمت سخن خواهیم گفت. از پاکی و مهربانی. از مساوات و برابری آدمیان که هر یک به میزان نیاز خود از نعمت ها و برکات زمین و دریا و آسمان برخوردار شده اند. از زیبایی های عدالت و توحیدی که دیگر به چشم ها عیان شده است و هیچ مانعی در صدد محو آن از زندگی بشر نیست. از قناعت و سعادتی که در ساده زیستی به انسان هدیه شده است. از باز بودن دریچه های قلب آدمیان برای دوست داشتن یکدیگر. از عشق. از شعر. از شور و از شادی.


اما افسوس که دیگر ، زمین ، جایی مناسب برای نه فقط زندگی کردن که حتی برای مردن نیست. 
اصلا چه کسی این حکم بلاعوض را تعیین کرده است که انسان ها باید فقط در کره ی زمین زندگی کنند و بمیرند ؟. چه کسی تعیین کرده است کره ی زمینی که اکنون فقط جایگاه کُشتار است نه کِشتار ، تا قادر به زنده مانی باشی ؛ تنها جایی ست که می توان در آن زندگانی داشت ؟
ای کاش از سازمان ناسا نوحی بیاید و از هر گیاه ، کیسه ای بذر و از هر حیوان ، جفت هایی و از هر ماهی ، تخم هایی و از هر کتاب ، نسخه هایی و... و بالاخره از تمام مردمان ، آنها که دیگر نمی خواهند در کره ی زمین زندگی کنند و بمیرند را با سفینه های خود به سیاره های دیگری ببرد.
آنوقت در کشور من ـ ایران ـ فقط آنهایی باقی می مانند که دلخوش به بهشتی برین بعد از مرگ خود هستند و آنهایی که مرگ را فراموش کرده اند چون فقط به حفظ قدرت و پُست و مقام خود می اندیشند و صد البته از بین نشریات نیز فقط روزنامه ی کیهان (نابودگر اصلی تمامی درختان در سراسر کیهانِ ایران و منطقه) باقی می ماند !!!.
.
شاید فردا بتوانم زنده باشم و فکر دیگری داشته باشم !!!

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی