ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

دست تو و دست تمام شهر ، رو شد

چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ق.ظ

عکس ‏‎Asieh KHoei‎‏

.

من سنگ خوردم ، مات ماندم مهربانم !
این شعبده دیدن ندارد بیش از اینها
دیدن ندارد خاطری را خسته کردن
آزردن و خنجر زدن بر بهترین ها

هِی تو ! کلاهت را کمی کوتاه تر کن
باید برایت دست زد ، کولاک کردی
این روح زخمی جا شده در شب کلاهی
یادت نمی آید تنش را خاک کردی؟

حتما شنیدی من نهنگی مرده بودم ؟!
حتما شنیدی تن زدم بر ساحل درد ؟!
یک بار دیگر دست کن در شب کلاهت
انگشت هایت می خورد بر یک تن سرد

آقای بازیگر ! کلاهت را عوض کن
دست تو و دست تمام شهر ، رو شد
فهمیده اند اینجا نهنگی با غرورش
با مرگ ، با تصمیم قبلی روبرو شد
.
.
"شهره سادات حقدوست"

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی