ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

دیوارِ کوتاهِ عشق !

پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۵۰ ب.ظ

.

این بار هم 
قرار ما 
پای همان دیوارِ کوتاه.
همان روز
همان ساعت.
حتا اگر برف بیاید
حتا اگر از آسمان 
سنگ ببارد.
.
این بار هم
قرار ما
پای همان دیوارِ کوتاه
تا از تو تمام بهانه ها را
برای تکرار جمله ی همیشگی ات بگیرم :
" تو رفتی ،
چون پیامبران نمی روند ! "
.
این بار هم
قرار ما
پای همان دیوارِ کوتاه
دیواری که سال ها شاهد است ،
قرار ما
هرگز
"عاشقی" نبوده است.
دیواری که خوب می داند
نه من در کمین تو بودم
نه تو در کمین من.
.
آنچه در کمین ماست
گلوله است 
نه عشق.
پس مثل همیشه
هرگز
بر سر قرارت نیا
قاصدک دلتنگ !
.
.
آسیه خوئی (ایلیا) ـ 94/11/8

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی