شاید قِران بعدی خورشید برنگردد
چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۱۶ ق.ظ
.
راه نظر نبستی ، دیشب خیال شبرو از راه دیگر آمد
آمد نشست در بر ، در سوره های چشم ات بی آیه ازبَر آمد
.
گفت ای صبور چشم ام ! افطار کن ، سحر شد ؛ این نرگس ، این دو زیتون
خرما ، پیاله ای چای ، ظرفی عسل ... به دورش لب های پَرپَر آمد
.
ماهی که از سرِ تو ، هنگام خوشه چیدن ، دزدید هر کلاهت
امشب به یک پیاله ، از تن کـَنَد قبا را ، گوید غم ات سرآمد
.
* * *
.
هَش دار ای برهنه ! شاید قِران بعدی خورشید برنگردد
پیراهن سفیدی از تو به جا بماند در هر گذر ، هر آمد
.
راه نظر نبستی ، دیشب خیال شبرو از راه دیگر آمد
آمد نشست در بر ، در سوره های چشم ات بی آیه ازبَر آمد
.
گفت ای صبور چشم ام ! افطار کن ، سحر شد ؛ این نرگس ، این دو زیتون
خرما ، پیاله ای چای ، ظرفی عسل ... به دورش لب های پَرپَر آمد
.
ماهی که از سرِ تو ، هنگام خوشه چیدن ، دزدید هر کلاهت
امشب به یک پیاله ، از تن کـَنَد قبا را ، گوید غم ات سرآمد
.
* * *
.
هَش دار ای برهنه ! شاید قِران بعدی خورشید برنگردد
پیراهن سفیدی از تو به جا بماند در هر گذر ، هر آمد
.
.
آسیه خوئی (ایلیا)
آسیه خوئی (ایلیا)
.
.
- ۹۴/۱۱/۲۱