ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

شقایق

شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۹ ب.ظ

.

گفته بودم از چه گل هایی درونم شور و غوغایی فتاده ست

از نگاه ارغوان ، قالب تهی سازم ؛ پُر و پیمانه _ سرمست _

.

صحبتی در شب ، دعایی در سحر ، آنگاه درس صبحگاهی

کار یک شب در میانم گشته با لادن ، گلایل ، لاله ی مست

.

همسفر با خود شده پروانه ای در پیله اش پایانِ هفته

غمگنانه می رود بالای کوهی ، چشم می دوزد فرادست

.

منتظر بر راهِ نرگس می نشیند ، بی خبر از اینکه نرگس _

آمده در پیش من پرسد که بیداری هنوز ؟ آیا غمی هست ؟

.

او نمی داند که آخر عندلیب از عشق خود در گوش ما گفت

گفت و بر گلبرگهامان شبنمی از صبح صادق کرد پیوست

.

گفت : " ما هم بر شما عاشق ترینیم از شما بر ما ، ولیکن

می توان با عطر خود تا بیکران پرواز کرد ، از ریشه نگسست "

.

گفت و با تأیید منظرها به حل هر معما پاسخم داد

گفت : " آفت می رود از هر طرف بر گل ، نه از بالا نه از پست

.

خاره شو بر پیچشِ لَبلاب و بَد اَشغان و سرسختیِ  نِیــژان *

غنچه شو ، سر را فرو بر در میان برگ ها تا از خطا رَست "

.

آه ، آن پروانه را از اشک نسرین ، کنج زندانش بگویید

باغبان بر قفل هر در ، شاکلیدی از بهار آرد ؛ کجا جَست ؟

.

از غم خود گفتم اما قصه ی پر غصه ی گل ها سرآید

این ، درخت ارغوان گفت ؛ او که بر هر شاخه اش جامی ست در شست

.

ایلیا ـ 91/8/9 ـ دوشنبه 04:50 بامداد

.

.

* پاورقی :

.

نیژ ، لبلاب ، بداشغان : 

.
نیژ . ( اِ ) گیاهی است که بر درخت پیچد و به عربی عشقه گویند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء).

لبلاب . [ ل َ ] (ص ، اِ) عزیمت خوان . عزائم خوان . افسونگر. (برهان ). ساحر. افسون ساز : چنان نمایدم از آب دیده صورت او که چهره ٔ پری از زیر مهره ی لبلاب . مسعودسعد. گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور همی نماید زیر نگینه ٔ لبلاب . لبیبی (از صحاح الفرس ). لبلاب. همان نیژ است که خود را بر درخت پیچاند. (از فرهنگ خطی ). نویچ . (فرهنگ فارسی معین ). عاشق سخت و مبرم . (ناظم الاطباء).

بداشغان . [ ب َ دَ ] (اِ) گیاهی است بر هم پیچیده مانند ریسمان تافته و آن از پنج عدد بیشتر نمی شود.عشقه . لبلاب . قاتل ابیه . (برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). درختچه ای است به ارتفاع 2 تا 5 متر و دارای شاخه های متعدد برنگ سبز مایل به آبی است گلهای درشت برنگ زرد طلایی و معطر آن بصورت خوشه های زیباجلوه می کند. میوه اش نیام ، بطول 6 تا 8 سانتیمتر و به پهنای 5 تا 6 میلی متر است . این گیاه را در نواحی مختلف ایران برای زینت پرورش می دهند. گل طاوسی . رتم . مست خدیجه . بذسقان . (از گیاهان دارویی زرگری ص 391). بدسگان . (فرهنگ رشیدی ). بداسقان . بدشغان . بدسگان . کف الکلب . (از برهان قاطع). بدسقان . 

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۲)

ای گل ز اصل شکری تو با شکر لایقتری؛ شکر خوش و گل هم خوش و از هر دو شیرینتر وفا  "مولانا"


پاسخ:

از تمام دارایی ها ...
یکی دو گلدان شمعدانی دارم 
یک جفت ماهی سرخ دارم 
دوچرخه ای یادگار پدربزرگ 
یک مداد دندان زده 
چندتایی شعر ..
و تا دلت بخواهد 
دوستت دارم ...



همسفر با خود* شدیم پروانه ها در پیله مان بعد از عدن
باید از ریشه گسست تا با عطر خود(نفختُ) تا بیکران پرواز کرد

پاسخ:

برای من از رفتن ها چیزی نگو
با من از ماندن حرف بزن
با من از روزهایی بگو که آرزو داشته ای
برای من از چیزهایی حرف بزن
که تا به حال به زبان نیاورده ای
من سراپا گوش می شوم
تو فقط کمی از ماندن حرف بزن . . .



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی