ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

عقیق

چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۵۲ ق.ظ

.

قبول کن که اشتباه کرده ای ، رفیق !

نبوده ای درست عهد و  وعده ، ای شفیق !

در ابتدا صلا زدی به بحری از ادب

گرفتی از تلاطمِ غزل ، دلِ غریق

سرودِ وصل خواندی از فراقِ رودها

به بوی جوی مولیان ز دوره ی عتیق

فغانِ تو به عرشِ آسمان رسیده بود

ز داغِ حلقه ای و گم شده ترین عقیق

عقیق قرمزی که دیو را نَـبـی کند

و باطن قَسی دلانِ دهر را ، رقیق

 

درون پرنیانِ سینه ی فرشته ای

نگین تو نهفته بود ، محکم و  وثیق

سماع و رقص عالم از همان عقیق بود

همان که چشم داشتی به وصل آن ، دقیق

فرشته آن عقیق را به دست تو سپرد

پس از جراحتی که بر دلش زد او عمیق

نگو خبر نداشتی از این تراژدی

نشان از آن نشان و ســـرّ باده ای رحیق

نَبــی ، رفیق ، بحری و عقیق و هر چه رود

پری و دیو و قفل و آهنی و منجنیق

هر آنچه خواستی به دست قدرتت رسید

گروه تا گروه ، دسته دسته و فریق

 

سپس طلب نمودی از خدا به حرص و آز

فرشته ی فدا شده وَ رفته از حدیق

قبول کن که اشتباه کرده ای ، رفیق !

نبوده ای درست عهد و  وعده ، ای شفیق !

.

.

آسیه خوئی ـ 18/1/95 ـ چهارشنبه 4:20 بامداد

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی