ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

"یکی" بود ، یکی نبود (12)

يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ب.ظ

.

هر انقلابی پیش از به پیروزی رسیدن ، باید از سال ها قبل در تدارک تشکیل "نیروهای مهم مملکتیِ" خود در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بوده باشد که به محض وقوع انقلاب ، در صورت مناسب نبودن مقامات پیشین ، قادر به جایگزینی های خود باشد تا فرصتی برای دخالت و تجاوز دشمنان بیگانه ایجاد نکند. اما در انقلاب 57 ایران ، چنین پیش بینی ها و پیش زمینه هایی برای به ثمر رسیدن انقلاب وجود نداشت. آنچه که وجود داشت گروه های سیاسی بسیاری بود که اغلب آنها به خصوص اسلامیون ، فقط خلته ای از آرمان های دینی و مذهبی را به عنوان دستآورد مبارزات طولانی خویش بر دوش خود حمل می کردند. مذهبی هایی که به محض وقوع انقلاب ، هنگام مواجهه با مطالبات دیگر گروه های سیاسی که هر یک در انجام انقلاب نقش عمده و بسزایی داشتند ، از گرایشات مذهبی اغلب مردم کشور به نفع سلب پُست ها و کرسی های مملکت توسط خود ، بهره بردند و با این عملکرد نابخردانه ی خود ، زمینه ی گسترش اختلافات عمیق بین خود و همه ی گروه های سیاسی را ایجاد کرده و به جنگ های داخلی دامن زدند.
این اختلافات گروهی ، از بهمن ماه 57 تا پیش از پایان فصل تابستان 59 که کشور عراق در شهریور همان سال به ایران حمله کند ، سال به سال افزایش می یافت اما در آن حد نبود که هیچیک از آن گروه ها به عنوان ضد انقلاب شناخته شوند. از همین رو تعداد بیشماری از نسل جدید دهه ی چهل ، به این گروه ها می پیوستند. نسلی که در فعالیت ها و مبارزات پیش از انقلابِ گروه های مبارز و سیاسی حضور نداشتند و با پیوستن به آنها ، رنگ و شکل انقلابی به خود می گرفتند و انرژی و پتانسیل فزاینده ی خود را با فعالیت های سیاسی به تعادل می رساندند. شور انقلابی بدون شعور سیاسی. شرکت جوان های خام در میتینگ ها و تشکیلات سیاسی ، بدون داشتن هیچگونه نقش سازندگی و ایجاد آبادانی در کشور ؛ یکی از مهمترین ره آوردهای یک انقلاب غیر اصولی بود. انقلابی که می توانست پیش از وقوع با اصلاحات و تغییرات کیفی ، بهتر و بیشتر به ثمر برسد.
سارا در تابستان سال 58 ، دوره های کامل پیشاهنگی و نیمی از دوره های پرستاری را نیز در هلال احمر گذرانده بود اما به این دلیل که هنوز آموزش های لازم و کافی نظامی را در حد دفاع از خود ندیده بود ، از همراهی با پدرش در سفری که به کشور لبنان داشت باز ماند. به همین دلیل در اردیبهشت ماه سال 59 ، ورود یک فرد نظامی به دبیرستانی که او در آنجا تحصیل می کرد ، زمینه ی گذراندن آموزش های چریکی را برایش فراهم کرد. هنوز یک سال و نیم بیشتر از شروع انقلاب نمی گذشت و به جای آن فرد نظامی می توانست هر فرد دیگری از هر گروه سیاسی به دبیرستان های دخترانه بیاید و پیشنهاد گذراندن عملیات نظامی را به دانش آموزان دختر بدهد تا تعداد زیادی از دختران به گفته ی آن فرد نظامی برای دفاع از خود و خانواده و همشهری های خویش در مقابل حملات نظامی احتمالی از سوی بیگانگان ، توان دفاعی داشته باشند. سارا و هیچیک از دختران ، اصلا توجهی به آرم روی سینه ی آن فرد نداشتند. سال های اول انقلاب بود و همه ی گروه های سیاسی ، آزادانه فعالیت می کردند و میتینگ ها و جلسات علنی در سطح شهرها برگزار می کردند. بنابراین نام سارا هم در لیست داوطلبان آموزش چریکی و نظامی توسط آن فرد وارد شد و آن فرد کسی نبود به جز شهید "محمد فرومندی". 

.

.
... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۱)


نامت را می برم 
می آورم 
و دهان ، نقطه ی عزیمت است 
کمی صراحت لهجه می خواستم 
که جهان راضی شود 
و کمی حریر صورتی 
که تکلیف گرگ و میش ها ، روشن.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی