ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رقص سیب های سرخ» ثبت شده است

.

خوب...
بسیار خوب...
برگشتیم لیلاجان ؟؟ 
دانستی که تقدیر همیشه همین بوده ؟
و گریزی نیست از خود !
از بیابان های ناگهان !...
.
هر جا رویم زمین همین رنگی ست که بوده 
و تکلیف همان. 
جاری کردن آسمان 
با رقص سیب های سرخ 
و جاروب زمین با رودهایی که
چشمه چشمه 
از سرانگشتان بجوشد... 
.
حالا که برگشتی
برای آخرین بار 
به یادت بسپار
هرگز 
دیگر از رفتن نگویی 
که من باز هم 
پیش از تو خواهم رفت...
.
باید بمانیم
حتی اگر 
به جای سیب های سرخ آسمان
رگ های ما
زمین را تطهیر کند...
.

.
آسیه خوئی ـ 95/9/14 ـ یکشنبه 23:39

.

.

  • آسیه خوئی