ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روشنایی» ثبت شده است

.

زنده و جاویدان باد روشنایی برای همه !

"جنبش روشنایی" یک حرکت مدنی ست که در افغانستان ، کمتر در گذشته نمونه‌های آن را در دست داریم. این جنبش به‌ عنوان یک حرکت مدنیِ دادخواهانه باید از سوی حکومت افغانستان جدی گرفته شود. حرکت‌های دادخواهانه و حق‌ طلبانه‌ ی مردمی ، لازمه ی ‌جوامع دمکراتیک است و می‌تواند فاصله‌ ی مردم با حکومت را کمتر سازد.

در زیر مقاله ای از "زلمی کاوه" در باره ی دیدگاه ها و مطالبات این جنبش می خوانیم :

1
جنبش روشنایی نشان می دهد که دمکراسی اقتصادی می تواند به شعار اساسی مردمی در دراز مدت تبدیل شود. هر شعاری غیر از مبارزه برای برابری در عرصه های اقتصادی و رسیدن به رفاه مادی نمی تواند این همه آدم را مصمم برای تحقق آن متحد سازد. در جهان کنونی خیلی از دیکتاتورها و قدرت مداران بر این باورند که می توانند مردم را فریب داد. آنها نقش تحولات ساختاری در عرصه اطلاع رسانی، شبکه ای و تغییر بنیادهای مادی اجتماعی را یا نمی فهمند و یا اینکه نقش مردم را در مقابله با جنگ های روانی و مبارزه ی آنها را بر علیه فشار ، تعمداً نادیده می گیرند.

2
دیکتاتورها، جلادها، ستمگرها و استثمارگران هنور از درک این اوضاع عاجزند که در #افغانستان جنگ زده نیز فقرا می توانند به عنوان مبارزان راه برابری ظهور کنند تا عدالت اقتصادی را به آرمان همگانی بدل نمایند.

3
در افغانستان مانند کشورهای دیگر نسل جدیدی از مبارزان ظهور کرده اند که در ساختار جامعه شبکه ای ادغام شده اند و نمی توانند جدا از تحولات جهانی نفس بکشند. هر بخشی از آنها بنا بر درک غیر مادی ای که از پدیده ها دارند با پوشیدن لباس جدید با فراورده های ذهنی عصر دولت ملی دست و پا می زنند.
تحولات آتی نشان خواهد داد که شعارهای اقتصادی عمده ترین درون مایه های رسیدن به رفاه عمومی را تشکیل می دهد و شعار روشنایی برای همه را باید در بستر این خواسته ها مطالعه کرد.

4
شورش اشکال گوناگون دارد. یکی از نمونه های شورش مبارزه با شعار ضد اِعمال خشنونت است. هر چند زمانی مائو گفته بود «ستاد فرماندهی را بمباران کنید» که در ذات خود امر خوبی ست اما در زمان مائو تا عصر #انقلاب اطلاع رسانی فاصله زیادی وجود دارد. بمباران مرکز توطئه و فساد می تواند آخرین آلترناتیو باشد اما هرگز کشتار برای مشروعیت تحولات، نمی تواند مشروع باشد. مبارزین عصر اینترنت فقط با تکیه بر آگاهی و اطلاعات است که می توانند بر ذهنیت ها اثر بگذارند و روند انسان سازی جامعه را به امر روال عادی تبدیل نمایند.

5
ضد شورش ، مقاومت است و مقاومت برای امر بهتر است و در مقاومت همه ی نیرو نباید از ذهنیت هایی که مولده های ذهنی ، ایدئولوژیک و عناصر عام پیشه ی سرمایه داری را تشکیل می دهند سود ببرند. چون آن ذهنیت ها محصول عصر گذشته و باز تولید ایدئولوژی های معاصرند. این ها نمی توانند ابزار خوبی برای رسیدن به اهداف والای انسانی باشند. تکیه روی عناصر تاریخی تنها در گستره تاریخ است که معنا دارد. این تاریخ نباید امر قانونی عام باشد و یا اصولنامه مبارزاتی برای مبارزان امر آزادیبخش.


6
برای مبارزه دایمی تنها یک شعار کافی نیست. شعار روشنایی امر طبقاتی ست و لرزه بر جان استثمارگران است. سازماندهی این امر منجر به تولید فرهنگ جدید مبارزاتی می شود. این امر نباید از فسیل های قومیت و نژاد بهره گیری کند. اگر این جنبش از قید های شرطی زمان اجتماعی عبور کند و راه مبارزات طبقاتی را به مثابه امر رهایی از سلطه ی مالی و روانی طبقات مسلطه سازماندهی نماید مسیر مبارزه اجتماعی را به شکل انسانی رهنمایی خواهد کرد.

7
طبقات حاکم هماره تلاش می کنند در عصر استیصال خویش به بخشی از جنبش تبدیل گردند و با استفاده از نقاط آسیب پذیر آن برای تحقق مصالح و منافع خود ضربه محکم و کاری بر جنبش بزنند. اگراین جنبش ها اجازه دهند بوقلمون های رنگارنگ با استفاده از ایدیولوژی های زمان بر چنین جنبش ها ضربه بزنند، این جنبش ها را در کوتاه مدت آسیب پذیر می سازند اما باید بدانند که این جنبش حتی پس از این ضربه های احتمالی ، در دراز مدت تجربه ی جدیدی از مبارزات اجتماعی را به ارمغان خواهد آورد.

8
جنبش روشنایی قومی نیست و نباید اجازه داد رهبران قومی اهداف این جنبش را برای منافع خویش معامله کنند. خاکنشینی رهبران و روباه های کابل را نباید به نشانه ی همبستگی آنها تلقی کرد بلکه به عنوان نماد عجز و تضرع آنها مورد ارزیابی قرار می گیرد. آنها رفتنی اند و قضاوت تاریخ به صورت عام آنگونه نیست که ستمگران آرزو دارند.


ما در زمانی که اکنون مرده است زندگی می کنم و باید برای جهانی که در حال تولد است تلاش کرد.


زنده و جاویدان باد روشنایی برای همه !

.

.

  • آسیه خوئی