ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غنیمتی ست قفس ای پرنده جان !» ثبت شده است

.

خوشا به حال خدایان که لامکان هستند
و فارغ از سگ و قاضی و پاسبان هستند !

کمین نکرده و دنبالشان نمی افتند
همین که سایه ندارند در امان هستند !

خوشا به حال کسانی که زنده اند فقط
به زعم اینکه پس از مرگ جاودان هستند !

زبان بریده و لالند در مقابل ظلم
و پیش خلق خدا این هوا زبان هستند !

و ساکتند که بی دردسر بلمبانند
وگرنه عاشق آزادی بیان هستند !

ازاین طرف همه خود را مدرن می خوانند
از آن طرف پی دوران باستان هستند !

در آن زمان همه دنبال این زمان بودند
در این زمان همه دنبال آن زمان هستند !

چه پیش آمده یاران که خانه ها حتی
به پایداری دیوار بد گمان هستند ؟

بگو طناب شما را به عرش خواهد برد
به بچه ها که به دنبال نردبان هستند !

غنیمتی ست قفس ای پرنده جان که هنوز
گلوله های زیادی در آسمان هستند !

به دستبند تو سوگند دستمان بند است
که در حقیقت در بند، بندگان هستند

قلم به دستی و باید قلم شود پایت
که از قدیم سگان لنگ استخوان هستند

من و تو ایم و همین واژه های سرگردان
به ما چه خلق چنین اند و یا چنان هستند

"اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست
خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند"
.

.
"رحیم رسولی"

.

.

  • آسیه خوئی