پاسخ:
سلام جناب صهبای بیدگلیممنون.
در پاسخ به جمله ی دعایی تان (کاش همه شهرزادهای قصه های ما قد بکشند) باید بگویم :
از شما انتظار داشتم که تمام سی نمای زندگینامه و بیوگرافی بانو شهرزاد را مشاهده و مطالعه کرده باشید.
برای تبدیل شدن بعضی قصه گوهای دیوسیرت و اجیر شده ؛ به بانو شهرزاد ،
باید صبر ایّوب داشته باشیم که البته عمر ما قد نمی دهد تا آنها همچون شهرزاد این شعر ، شهرزادی قَدَر شوند.
آنها خاله زنک ها و سوسه چین هایی بیشتر از حد و اندازه و قد و قواره ی همان حاسدان و وسوسه گرانی که در سوره ی فلق و ناس آمده است ؛ نیستند. باید خیلی حواسمان جمع باشد. خیلی،خیلی. و بهترین راه برای مصون ماندن از اینگونه شرارت ها،دوری کردن از آنهاست.
فتنه پردازانی که بدون آگاهیِ جامع و اطلاعاتِ کامل از حقیقتِ وجودی بانوان قصه گو ؛
دیوسیرتی و عقده پردازی خود را از سر حسادت به نمایش می گذارند. امیدوارم شما نیز از شر چنین موجوداتی مصون بمانید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیش از هر مطلبی باید ممنون باشم از نکته بینی و نکته دانی شما.
و اما رشید در اینجا یعنی هادی و رهنما. به خصوص که در مصرع مذکور (چنان رشید ، که دانای کل قصه شده ست) با تأکید بر لغت "چنان" ، مفهوم هادی و رهنما بودن بطور کامل تفهیم شده است. تعجب می کنم از شما. چرا که در این مصرع ، شرحِ مورد نظرِ گوینده از کلمه ی رشید ؛ به وضوح در عبارت "دانای کل قصه" ، مزیدِ بر آن تأکید بوده است.
ممنونم. خودم هم بارها از بند پایانی شعر (لالایی) لذت بردم. البته با مفهوم چندگانه ی کلمه ی "لا لا".
و اما در مورد مصرع "بیا سپیده ی نرگس ! مرو ، مرو در برّ " :
تأکید بسیار عامدانه و آگاهانه ای بر کلمه ی "برّ" به معنی خشکی و بیابان داشته ام. در مصرع اول از این بیت آمده است :
بخواب لاله ی لالا ! شکوفه ی دریا !
و بعد بلافاصله در مصرع دوم از همین بیت است که گفته : بیا سپیده ی نرگس ! مرو ، مرو در برّ
یعنی از سپیده ی نرگس هم می خواهد که مثل شکوفه ی دریا در دریا بماند و به خشکی نرود.
کلمات کلیدی شعر نمی تواند کلیدی برای فهم بیشتر تأویل های چندگانه و البته همسان شعر باشد مگر اینکه :
بدانیم شهرزاد قصه گو چه کسی بوده است که خواهرش "دنیازاد" قبل از اینکه او به مقتل برود به او پیشنهاد می کند که بهترین قصه اش را برای شاه روایت کند ،
بدانیم مادر کیست ؟ مادری که محدثه است. مادری که پسرانش سینه به سینه احادیث او را برای همگان روایت کرده اند ،
بدانیم پدر کیست ؟ پدری که مورد ظلم جهالت پسران واقع شده. پسرانی که در وجهی دیگر از روایت ، همان نابرادرانِ راوی اند ،
بدانیم پونه نماد چیست ؟ شبدر سمبل چیست ؟ شکوفه ی دریا و سپیده ی نرگس یا سپیده ی دریا و شکوفه ی نرگس نیز ... و همینطور گل هایی که در آذرماهی به شکل بنفشه روییدند و گلی که در شهریورماهی ، کبود شد و ... ،
بدانیم ماه چرا و چگونه پریشان و "ستاره ستاره" شده ...
شیوه ی قصه پردازی شهرزاد شبیه درختی ست با صدها شاخه. قصه های تو در تو. هر شاخه وجهی دیگر از تأویل های متعدد یعنی شاخه های دیگر(وجوه دیگرِ قصه) است.
همانطور که در طول شعر ملاحظه می فرمایید، روال قصه گفتن ادامه دارد اما از زبان سلسله دانایان کلّی که فرزندان شهرزادِ شعر هستند، برای چراغ های نیلوفر بیان خواهد شد. در واقع دانای کلّ خودِ شعر نیز همچنان پا به پای آنها به نوشتن ادامه می دهد.
آقای صهبای بیدگلی
به شما و به همه ی دوستانم توصیه می کنم که از زنان و مردان حسود (چه جن و چه انس) یعنی همان گمراهان و جاهلان و حمقایی که مدام در عقده هایشان می دمند و گره افکنی می کنند ، شدیدا دوری کنید.
همانطور که حضرت مسیح (ع) مرده احیا می کرد و بیمارِ بی علاج شفا می داد اما از حمقا فرار می کرد ؛ شما نیز ناگزیرید که گریزان باشید و از خشکی که در جای جای این کره ی خاکی ، انبان دیوها و شیاطین شده است ؛ به دریا بیایید.
در پناه حق
سبک شعریتان بی نظیر است/
ممنون