.
گویا مولانا هم می دانسته که آنها که در دیوان محاسبات خود، حتی نور مَه را نیز مسخر خود می دانند؛ خود همانا تسخیرشدگانِ دیوان اند و دیوانگان :
جزوی چه باشد کز اجل اندر رباید کل ما
صد جان برافشانم بر او گویم هنییا مرحبا
از مَه ستاره میبری تو پاره پاره میبری
گه شیرخواره میبری گه میکشانی دایه را
گر موی من چون شیر شد از شوق مردن پیر شد
من آردم گندم نیم چون آمدم در آسیا ؟
در آسیا گندم رود کز سنبله زاده ست او
زاده مَهم نی سنبله در آسیا باشم چرا ؟
نی نی فتد در آسیا هم نور مَه از روزنی
زان جا به سوی مَه رود نی در دکان نانوا
با عقل خود گر جفتمی من گفتنیها گفتمی
خاموش کن تا نشنود این قصه را باد هوا
.
.
توضیح تصویر : "احمد ارشدی" نانوای اهل «نیار» که پریروز در حیاط اداره کل صنعت، معدن و تجارت اردبیل در اعتراض به عدم تحویل آرد خودسوزی کرد و درگذشت.
.
.
- ۲ نظر
- ۲۹ دی ۹۵ ، ۱۱:۵۱