ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اندوه و شادی زینب (ع)» ثبت شده است

 

 

 

.. ««  پرچم  »» ..

 

مگر مرده بـاشـم کـه از پلک تـو یک مـژه کـم شـود

 

که یک قطره خون بر سر وُ روی تو مثل شبنم شود

 

بمیرم ، نبینم که غمگین نشستی ، دلت زخمی است

 

مگر خواهـرت مرده است تا بهشـت ات جهنـم شود

 

دلــم سبـــز باشــد بــه لبخنــدهــایت ، سفیــد از نگاه

 

ز آهت به ســرخی ِ لاله ، ... دلم ، آه ، پرچم شود

 

اگــر بــر زمین تا فلک ، جای انسان وُ جای مَلَک

 

قـدمگاه ِ شیطان شـود ؛ پیش تـو تا کمـر خم شود

 

* * *

ببین ، این منم ، آنکه هر جا روی پا به پایت شود

 

جهــانی بســازم که مطلوب چشـم ِ شما هم شود

 

 ایلیا خویی ـ 91/9/4 ـ شنبه 04:30 بامداد

 

 

 

تعداد بازدید کننده های این پُست : 677 نفر