.
سلام ای آفتابی! کربلایی! زائر خورشید!
زیارت ها قبول ای قاصدک! با خود چه آوردید ؟
صدایی.. ناله ای.. آهی پر از سوز و گداز انگار ـ
تمام راه را با کاروان بود.. آه ، فهمیدید ؟!!
مشبّه از دلی پر شِکوه با لبخند ظاهر شد
به وجهی در شَبَه ـ تشبیه مجمل ـ حذف را دیدید ؟
فراتِ چشمتان را قطره قطره گریه آوردیم
شما یک جام از.. یعنی دلی از دجله پر کردید ؟!
چه می گفت آنکه بی پا بال می زد، سردَوان می رفت ؟
زمین با چرخِ یک چرخک* به پابوسیِ او چرخید !؟
کنار در.. کنار آن ورودی.. پرده ای پس رفت
کسی از پشت پرده گفت با لکنت : بفرمائید !
شما وقتی که در هر شش جهت آئینه می دیدید
در آنجا یک پرنده ، بین کاغذ ها چه برمی چید ؟
نگفت این نامه را با خود ببر تا قصر فرعون ها ؟
به آوازی.. پیامی.. مرغِ "کوکو" را نمی پرسید؟
* * *
ببخشید! این همه پرسش شما را خسته می سازد
ولی با خود گلوبندی** وَ یا طوقی نیاوردید !؟
.
.
آسیه خوئی
.
.
پاورقی ها :
* چرخک : ویلچر ، صندلی چرخ دار
** گلوبند : تعبیر دیگری ست از طوق که بر دور گردن پرندگانِ طوق دار ، منقش است.
.
.
- ۰ نظر
- ۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۱:۲۹