ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فصلِ وصل ها» ثبت شده است

Mermaid love

"بی تو هر هوای این شهر ، حبس می شود" را چه می کنی؟

بی خودت به کوچه پس کوچه های خـواب و رویا چه می کنی؟

.

بی تو در تمامِ اوقاتِ بی زمان ، مکان ، بی تو در اَبَد ؛
_آسمانـ بدون ساعت_ بدون خود در آنجا چه می کنی؟

.

اینکه بُعدِ بی زمان ، بُعد بی مکان ، ندارد "من" و "تو"یی
بُعد دیگری به ابعادِ "بودن" ست ؛ حالا چه می کنی؟

.

بی بعید نیست نزدیکِ اشتباه ، افکارِ اینچنین
چون که با تو هم که هستم بپرسم از خود : آیا چه می کنی؟

.

با خودم حوالیِ ماه ، بی تو سخت دلتنگ می شوم
بی منم تو باز باشی ، بگو تو بی من اما چه می کنی؟

.

با تو نیز باز دلتنگ می شوم ، چرا ؟ این چه شیوه است ؟ :
وقتِ با تو بودنم ترسِ "بی تو بودنی ها چه میکنی" !!

.

* * *

.

این سؤال پُر جوابی ست : "قطب های آهن ربا چقدر
در کنار هم بپرسند این براده ها را چه می کنی؟"

.

کارِ ماست اینکه میدان برای جذب سازیم فصل را
فصلِ وصل ها مسیحای ما ! به طور سینا چه می کنی؟!

.

آسیه خوئی(ایلیا) _ 1382/5/7 ـ از مجموعه شعر "ایلیا" ـ ص 120

.

.

  • آسیه خوئی