.. «« آهن و فولاد می روید »» ..
.
اینکه تو عاشق شدن را می شناسی ـ می توانی ـ خیلی قشنگ است
رقص بال شعله را همبال با پروانه دانـــی خیلـــی قشنــــگ است
.
رخصت اما ... رخصتِ زیر و بمی یا نوبتِ عشقـــــی هست آیـــــا ؟!
اینکه در تشخیصِ فرصت یا زمان ، قادر بمانی ؛ خیلی قشنگ است
.
حال که بر پنجـــره ، بر شاخـــه ها ، بر آسمــان ، بر پای کبــــوتر
آهن و فولاد می روید چه شعری را بخوانی ؛ خیلی قشنگ است
.
اتفـــــاقِ عشــــق می دانـــم همیشــــه ســـرزده ـ ناهنــگام ـ آیـــــد
اینکه افسارش به چنگ آری سپس چابک برانی ؛ خیلی قشنگ است
.
.
آسیه خوئی(ایلیا) ـ خرداد 1380 ـ از مجموعه شعر "ایلیا" ـ صفحه ی 89
.
.
- ۰ نظر
- ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۳