ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یدالله رویایی» ثبت شده است

این متن‌ها طبیعتِ‌ من‌ هستند

این متن‌ها طبیعت هستند

و در امضای من پرنده‌ای هست که

هر صبح

اینجا

به‌ طور عجیبی می‌خواند

و من به‌ طور عجیبی عادت کرده‌ام که

هر صبح از خواب بلند شوم

و پنجره را باز کنم.

در این لحظه

به‌ طور عجیبی می‌خواهم با طبیعت ارتباط برقرار کنم

و طبیعت

ارتباط با من را

به‌ طور عجیبی برقرار نمی‌کند.

پنجره را می‌بندم بدون آنکه مأیوس شوم

و بدون آنکه طبیعت را مجبور کنم بر این کارش دلیلی ارائه کند.

چون به دوردست اگر نگاه کنم

طبیعتِ دمِ دست را از دست می دهم

و طبیعتِ دم دست هم حاضر نیست

در آواز پرنده

دورتر از آنچه هست برود

و یا اصلا آواز پرنده ، او را دوردست کند.

برای آنکه به دورتر نگاه کنم

نزدیکتر را از میان برمی دارم

و این به نظر عادلانه نمی رسد که

طبیعت نزدیک را فدای طبیعت دور کنم.

گرچه این کار را هم که نکنم

در عمل طبیعتِ دور است که فدای طبیعت نزدیک می شود.

پس واقعا نمی دانم چه کنم.

پنجره را می بندم

و پرنده

به‌طور عجیبی تنها می‌ماند.

.