سلام سلام ... من زنده ام ! من باز هم زنده ماندم ! و همچنان با نام "او" مغازله دارم یعنی گنبد مینا را می بینم عطر گل مینا را می نوشم و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم یعنی حالِ دلم در این میناکاری ها خوبِ خوب است.
حتا در سماعی که از زخم های پی درپی دچارش می شوی و زمین و آسمان ترانه خوان تو می شود ؛ جبرئیل چتر بال های سفیدش را روی سرت می گیرد و با لب های بی حرکت می گوید : "آرام باش".
قــرآن که مهیــــن کلام خوانند آن را گــه گـــاه ، نــه بر دوام خوانند آن را . بـر گِـرد پیـالـه آیتــــــی هست مقیم کاندر همـه جـــا مـــدام خوانند آن را