اِشکِلَک (10)
.
اینهمه تضاد و تناقض بین آنچه از سوی حکومت های دینی ادعا می شود و آنچه در اعمال و کردار آنها مشاهده می شود واقعاً وحشتناک است.
در حکومت جمهوری اسلامی ایران ، حدود چهل سال است که از سوی قدرتمندانِ حکومت ، ادعاهای شگرفی همچون نوای پیچیدن باد در کوزه ای میان تهی و سرگشاده به گوش می رسد. تو گویی نه ظرفیت هر ظرفی را می شناسند و نه از آنچه که بعنوان مظروفِ خاصِ هر ظرف باید ارائه شود خبر دارند.
آنچه که واقعیت دارد این است که با وجود اینکه همه ی آنها مدعی هستند مردم ما در دورانی زندگی می کنند که از نظر جامعِ کشورهای منطقه و ایالات آمریکا و اروپا ، به دلیل مقاومت و پایداری های مستمرشان در رسیدن کشور به استقلال و دست یافتن به اعتلا و توسعه های گسترده ی دینی ، علمی و فرهنگی زبانزد خاص و عام اند ؛ اما حتی در پنهانی ترین زوایای عملکردِ حکومت هم ، در مقابله با مردم خود ایران نیز ، تناقض ها و تضادهای آشکار و فراوانی نسبت به داعیه هاشان مشاهده می شود.
بعنوان مثال در حوزه ی قوانین جزایی و کیفری از بدو انقلاب در احکام و قوانین اجرایی برای مجازات گناهکار و بی گناه ، از قوانین و احکام فسیلیِ دوران و عهدی تبعیت می شود که مربوط به پانزده قرن گذشته و خاص مردمان آن روزگار و شرایط و اقتضائات آن زمانه بوده است. این تناقضات مایه ی شرمندگی و کسر شئونات مردمانی ست که حکومت ، علت گرایشات مذهبی و دینی آنها را فقط مختص به وقوع و وجود انقلاب اسلامی می داند و گرایشات مذهبی مردم را بعنوان مهمترین حجت برای تکذیب عقب افتادگی و عقب ماندگی کشور ایران مطرح می کند.
.
.
... ادامه دارد
.
.
- ۹۵/۰۳/۱۹