حقوق جامعه بر رهبران (2)
.
این روش (تئوری انتخاب) نوعی واقعیت درمانی ست که به عنوان سیستم تبیین گرِ چگونگی عملکرد مغز استوار است. البته استفاده از تمامی فرآیندها و بخش های مختلف مغز است که مهم و کارآمد است و این مهم ربطی به اندازه و مقدار حجم مغز ندارد. حیواناتی مثل وال و فیل ، مغزی بسیار بزرگتر از مغز انسان دارند اما آیا قادر به بهره وری و بکارگیری تمام قسمت های مختلف مغز خود در بهبود زندگی خویش و رسیدن به استقلال شخصی و یا اجتماعی خود نیز می باشند ؟!
.
مغز انسان مانند یک سیستم کنترل ـ مثل ترموستات یا سیستم کنترل تهویه که به دنبال جستجوی نظم بخشی به رفتار خود است ـ عمل می کند. مغزی که در تلاشِ ایجادِ تغییر در دنیای پیرامون خود است.
بنابراین هر چقدر که قشر قدرت مدار و حاکم بر جامعه درصددبرآیند تا از حربه های متفاوت تری مثل شیوه های اجرایی مختلف و متعددِ کنترل بیرونی ، مردم را در طی سال های متمادی به تبعیت بی چون و چرا از اوامر مستبدانه ی خود درآورند ، بی فایده خواهد بود. چرا که مغز انسان به گونه ای طراحی شده است که حتی اگر عده ای بخواهند آن را با سوءاستفاده از نیروهای ماوراءالطبیعه و دست یازیدن به علوم غریبه ، تحت کنترل خود درآورند و از آن سوءبهره برداری جهت پیشبرد منافع گروهی ، جناحی ، امنیتی و حکومتیِ خود نمایند ، مغز انسان باز هم این توانایی را دارد که مادامی که تحت نفوذ القائات ایادی مرئی و نامرئی و محسوس و نامحسوس قرار می گیرد ؛ همچون یک شخص ناظر و یا یک شخص سوم بر تمام آنچه که اتفاق می افتد اشراف و احاطه و تسلط داشته باشد و درست سر به زنگاه پس از اینکه نابکاری و عدم صداقت آنها برایش محرز شد ، خود را از آن چنگال های قدرت و ایادی نیروهای غیبی خارج سازد. مگر آنکه آنقدر به انفعال مبتلا شده باشد و آنقدر به ناتوانی تشخیص صلاحدید شخصی و اجتماعی و به ناتوانی تصمیم گیری برای سرنوشت خود و اجتماع خود دچار شده باشد که رهایی از یوغ قدرت های آنچنانی را عین فلاکت و بیچارگی و مذلت بداند.
.
چنین اشخاصی قطعا به تطمیع گری های قدرت های پوشالی تن خواهند داد و حق و عدالت را قربانیِ بر سر کار آمدن فرعونک هایی خواهند کرد که آنها را مثلا با چند برابر کردن حقوق بیکاری (منفعل بودن هاشان !!) و یا چندین برابر افزایش دادن یارانه ی هر خانواده می فریبند.
.
.
... ادامه دارد
.
.
- ۹۵/۰۲/۱۱