حقوق جامعه بر رهبران (6)
.
معمولا افرادی که قدرت را در دست دارند حامی این طرز تفکرند که افراد خاطی چنان باید تنبیه شوند که پس از تنبیه ، بی هیچ چون و چرایی تحت اراده ی ما درآیند و اتوماتیک وار و کنترل شده آنچه را که ما فرمان می دهیم اطاعت کنند. تنها پس از این شیوه از تنبیهات است که با ملاحظه ی تبعیت هایشان به آنها پاداش می دهیم و تشویقشان می کنیم.
.
این فرضیه ی عملیاتیِ روانشناسیِ کنترل بیرونی ست و البته آنچه که بسیار مهم است و از چشم کنترلگران پوشیده مانده و یا اصلا برایشان مهم نیست ، پسامدهای چنین فرضیه ای ست. یکی از پسامدهای این فرضیه ، سرمشقی ست که همواره ذهن اکثر مردم کره ی زمین از این تفکر می گیرند و ناآگاهانه از روش آنها برای حفظ قدرت های خُرد خود در سطوح کوچک جامعه و تحت کنترلشان الگوبرداری می کنند.
.
مطلب دیگری که بسیار حائز اهمیت است این است که آدم های تحت کنترلِ این افراد ، همیشه احساس کنترل ناچیزی بر زندگی خود دارند. آنها به دلیل ترس از تنبیهات بعدی از سوی قدرتمندان بتدریج به گونه ای بار می آیند و تربیت می شوند که خودشان هم باور کنند که قدرت تفکر ، تشخیص و کنترل در زندگی خود ندارند. به همین دلیل است که با تن دادن به کنترلگری افراد قدرتمند ، همیشه احساس امنیت می کنند.
.
متأسفانه هیچیکس متوجه نیست که این روانشناسیِ کنترلگر و زورگرا ، در درازمدت مسبب ناخشنودی رو به تزایدی بصورت غیرقابل آشکار در ضمیر ناخودآگاه اقشار تحت کنترل خواهد بود و به تبعِ آن ، تعداد کثیری از مردم از آنجا که احساس کنترل بر زندگی خود ندارند و در خصوص انتخاب هایشان نیز مسئولیتی به آنها واگذار نمی شود ؛ احساس مسئولیت و مسئولیت پذیری به معنای یادگیریِ انتخاب رفتارهایی که نیازهای اساسی خود و جامعه را برآورده سازد نیز نخواهند داشت.
از این رو بتدریج و در طولانی مدت ، شما با جامعه ای سرخورده و منفعل روبرو خواهید شد. جامعه ای بی هیچ کارآمدی و بی هیچ تواناییِ حتی کارگروهی در بهبود تولیدات و بهره وری های فکری ، فرهنگی و اقتصادی و ... /. جامعه ای که اکثریت قریب به اتفاق آنها عاری از ابداعات و ابتکارات و اختراعات لازم و مختص مردمی غیر مصرف گرا می باشد.
.
بنابرین آیا پیش از گله مندی های بسیار از کاهلی و تنبلی جامعه ـ که خود و مشاورانِ تازه نزدیک شده به خود مسبب آن بوده ایم ـ بهتر نیست که ابتدا یک بازنگری اساسی در روش هایی که برای هدایت جامعه برگزیده ایم و بکار می برده ایم ، داشته باشیم و سپس مردم را به "اقدام و عمل" تشویق کنیم ؟!
.
.
... ادامه دارد
.
.
- ۹۵/۰۲/۱۴