"یکی" بود ، یکی نبود (7)
.
از این بخش به بعد ، راوی پیشین داستان به سه دلیل از زاویه دید اول شخص مفرد به سوم شخص مفرد تغییر می یابد.
دلیل اول اینکه در وهله ی اول ، خواننده عادت به تغییر زاویه دید خود در مواجهه با هر رویداد اجتماعی بیابد ضمن اینکه خود را باید ملزم به داشتن نگاهی فارغ از قضاوت در باره ی زندگی شخصی راوی های متفاوت بداند. چرا که هیچ داستانی الزاماً بیانگر عقاید شخصی و زندگینامه ی فردی و خانوادگی راوی ها نیست حتی اگر از زاویه دید اول شخص مفرد بدان پرداخته شده باشد.
دوم اینکه راوی پیشین ـ سارا ـ یعنی شخصیت اصلی داستان که ماجراها را با زبان اول شخص مفرد نقل می کرده ، از این پس باید بصورت کامل وارد قصه شود و راوی دیگری خارج از کادر داستان قرار بگیرد تا قادر به پردازش شخصت وی باشد.
سوم اینکه بنا به دلایل فوق ممکن است باز هم راوی داستان ، بارها و بارها تغییر یابد و ادامه ی داستان از زبان دیگر شخصیت های قصه ، بیان شود.
.
.
... ادامه دارد
.
.
- ۹۵/۱۱/۳۰