ماهِ خاکستری ! ، درخت خشکیده ! ، پرنده ی غمگین !
اگر چه تو نیز مانند من تازیانه ها خورده ای
من اما قلبم را باید به تو هدیه دهم.
به تو ای ماه !
تا حفره های دلت را با آن پر کنی.
به تو ای درخت !
تا سرخ ترین سیبِ شاخه ات باشد.
و به تو ای پرنده ، جانِ درخت !
تا در کنار ماه ، بر بالاترین شاخه ها لانه سازی.
.
کلمه ی تازیانه در قرآن فقط یک بار با واژه ی "سَوْط" به کار رفته است :
"فَصَبَّ عَلَیهِم رَبُّکَ سَوطَ عَذاب". (سوره ی فجر ـ آیه ی 13)
معنی : " پس فرو ریخت بر آنها پروردگار تو تازیانه ی عذاب را".
که البته این آیه اشاره به مجازات ظالمین دارد و سوط در اینجا به معنای تازیانه های الهی (عذاب های گوناگون الهی) آمده است. مانند عذاب هایی که بر قوم عاد و ثمود و لوط و فرعون نازل شد.
در واقع طبق نظر و دیدگاه برخی مفسران ، سوط در اینجا به معنای زدن با تازیانههای الهی تفسیر شده است. (زادالمسیر ، ج۳ ، ص۲۵۱).
به عبارتی دیگر در این آیه افزون بر مجازات برخی گناهکاران در دنیا به وسیله ی تازیانه ، به تازیانههای عذاب الهی نیز اشاره شده است. البته در ادامه ی همین متن خواهیم گفت که طبق توصیه های خود قرآن فقط چه کسانی مشمول تازیانه خواهند بود.
.
در قرآن همانطور که فقط یک بار واژه ی سوط بکار رفته ، فقط دو بار واژه ی جَلْد (به معنای تازیانه زدن) نیز آمده است :
"الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ". (سوره ی نور ـ آیه ی 2)
معنی : زنان و مردان زناکار را هر کدام صد تازیانه بزنید.
و
"وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثمَُّ لَمْ یَأْتُواْ بِأَرْبَعَةِ شهَُدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَ لَا تَقْبَلُواْ لهَُمْ شهََادَةً أَبَدًا وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ". (سوره ی نور ـ آیه ی 4)
معنی : و کسانیکه به زنان پاکدامن نسبت زنا بدهند و چهار شاهد عادل بر ادعای خود نیاورند ، آنان را به هشتاد تازیانه کیفر دهید و هرگز شهادت آنها را نپذیرید و ایشان مردمی فاسق و تبهکارند.
.
بنابرین کلمه ی تازیانه در زبان عربی و در قرآن با دو کلمه ی سَوط و جَلد ، فقط در خصوص زناکاران ، شاهدانی که به دروغ تهمت زنا می زنند و نیز ظالمینی مانند قوم لوط و عاد و ثمود و فرعون که به تازیانه های الهی (عذاب ها و بلایای گوناگون الهی) وعده داده شده اند ، بکار رفته است.
.
اینکه مجازات تازیانه در اصطلاحات فقهی و دیدگاه ها و نظرات فقها ، به خطاها و جرایم دیگری نیز عمومیت یافته ، باید در مبحثی جداگانه و کارشناسانه تر مطرح شود که مرتبط با این متن نیست. اما اینکه در قوانین جزایی و احکام صادره از سوی قوه ی قضائیه ی امروزی ایران ، اقشار فرهنگی ـ ادبی ـ علمی ـ هنری و ... را نیز فقط به جرم داشتن نگاه ، نظر و عقاید مخالف (و اغلب متفاوت) شامل می شود ؛ قطعاً به بخش هایی از این متن مربوط می شود که بتدریج در قسمت های آتی خواهد آمد.
.
ابتدا به معنای لغوی این کلمات می پردازیم :
.
سَوْط
"سَوْط" که در اصل به معنای مخلوط کردن چیزی با چیزی ست از آن جهت به معنای تازیانه آمده است که هنگام اصابت با پوست بدن ، با پوست مخلوط میشود و نیز اینکه بر اثر اصابت به پوست ، باعث می شود که خون با گوشت مخلوط گردد. (!!!!!!)
.
مِجلَدَه یا مِجلاد
مِجلَدَه یا مِجلاد از ریشه ی "جِلْد" به معنای پوست گرفته شده است و به همین دلیل به تازیانه زدن ، جَلْد گفته میشود. البته شاید به این جهت که تازیانه به "پوست"ِ بدن برخورد می کند و یا به این سبب که تازیانه از "پوست" ساخته می شده است ، آن را جَلْد نامیده اند.
.
لازم به ذکر و یادآوری ست که تازیانه در اصطلاح فقه و در قرآن با واژه ی جَلْد به کار رفته است و طبق آراء فقها و در متون دینی بر کیفری خاص که برای برخی جرایم معین شده اطلاق میگردد. (ترمینولوژی حقوق جزای اسلامی ، ص 46 و فرهنگ معارف اسلامی ، ج1 ، ص 643)
.
.
... ادامه دارد
.
.