ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داربست تاک» ثبت شده است

Be Still My Heart by Manuel Nunez

.

حال که بر غوره شدی صبر به چوبینه ی دار -ی- به سر و گردنِ تاک ،
کیسه ی تو باز کنم ، پیله ی پـروانه زنم با نوک مژگان ، دو سـه چاک

سرخ شدی، شعله شدم، تلخ شدی، مست کنی از دو سـه پلکی که زدم
بــاز بگـو پـلک نگاه چـــه کســـی جــــرأت پــروانــه شـد از پیـــله ی بــاک ؟

شمع شب افـروز منی ، پیله چرا تن کنی از ململِ نرمینه ـ سفید ؟
تاب دهی دور من ات ، من که تو را بـــاز کنم ، بـازِ سما ـ آبــیِ پاک

بـــازِ منی ، بـــاز شود بـــال وُ پَـرم ؛ محض پر وُ بـــالِ تو ام ، بهـــر سخن _
سوسن لب بسته شدم، چشم شدم، پلک شدم، نرگسـه ای در دل خاک

نارسِ سبزی به مِیستانِ عدم، سبز بیا ، سرخ شوی، شهد شوی
"منتظـــری سبز" چنان شیـوه ی انگور به دارینه ی اندیشه ی تاک

*  *  *

در سفر از خاک به خاک ، از نفسی عشـق ، به صد شاخه برقصد تن خُم
خوشه ی خضــر است مسیحــای شـرابی که به افلاک بَـرَد غوره ی خاک

.

آسیه خوئی

.

.

  • آسیه خوئی