ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

https://www.youtube.com/watch?v=8zJCFMDV1wk&feature=share

.

در ابتدا کلمه بود و دیگر هیچ
در انتها نیز از تو 
فقط کلمه خواهد ماند و دیگر هیچ.

بنگر که در واژه نشسته ای 
یا
بر واژن فاحشه های سیاست ؟!
که در تصرف و تجاوز به همسایگانت
تو را همچون آلتی
به بازیچه ها

به آلات

و ابزار نظامی شان افزوده اند !!
.

.

آسیه خوئی

.

.

  • آسیه خوئی

.
یک روز می آیی.. شبی.. در لحظه ای از یک غروب
در یک طلوع ِ بی نظیر از ماه ، شاید از جنوب


روزی که بر یک تاب چوبی فارغ ار هر تاب و تب
تنها نشستم با درختی ، در کنارش نهر و جوب 


آنگاه از پاهای من آهسته بالا می روی
کم کم شناور می شوم در یک تب ِ مطبوع و خوب


وقتی به قلبم می رسی گریان پشیمان می شـوی
گویی دریغ از من که گیرم جان ِ سلطان ِ قلوب


آرام برمی گردی و من در زمان حل می شـوم : 
پندار هستی ، تک درختی ، نور ، ساعت ، رقص ِ چوب


یک تاب ِ خالی ، اشکِ مرگ و سازِ پاندول ، شوق باد...
در زیر نــور مــاه ، آوازی ست از یـک دارکـوب.
.

.
آسیه خوئی ـ 95/7/5 ـ دوشنبه 5 بامداد

.

.

  • آسیه خوئی

... لذا در قرآن برای زنانی که در دایره و حوزه ی اعضای خانواده ، فامیل و پیروان (مؤمنانِ) آن حضرت قرار نمی گیرند ، هیچگونه توصیه یا پیشنهادی و بخصوص اجبار و الزامی در خصوص رعایت حجاب صورت نگرفته است.


به این آیه که از معدود آیات قرآن در باره ی حجاب است توجه بفرمایید : 


سوره ی احزاب ، آیه ی 59 :

"یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً "


معنی آیه :
" ای پیغمبر به همسران و دختران خود و همسرانِ مؤمنان بگو بسیار بهتر است خویش را به جلابیب بپوشانند تا بازشناخته شوند و مورد تعرض قرار نگیرند و خدا آمرزنده و مهربان است ".


نکته ی مهم دیگری که در این آیه از چشم بعضی از مفسرین پنهان مانده است ، ارائه ی رهنمودی برای بازشناخته شدن و مشخص شدن زنان خانواده ی پیامبر از دیگر زنان بوده است که توصیه شده است با رعایت حجاب و با شناخته شدن و مشخص شدن این بانوان بوسیله ی پوشش خاصِ پیشنهاد شده می توان آنان را از تعرض مخالفان پیامبر مصون داشت. همین.


پس چگونه است که نمایندگان اسلام در ایران و یا در دیگر نقاطی از جهان که حکومت اسلامی دارند همه ی زنان را مکلف و مجبور به رعایت حجاب می کنند در حالیکه طبق توصیه ی خود قرآن بهتر است که زنان مؤمنان و زنان مؤمنه با رعایت پوشش خاص خود از دیگر زنان متمایز و منفک باشند !؟


بنابراین هیچ قانونگذار و مفتی ای نباید همگی زنان یک جامعه را حتی اگر جامعه ای باشد که تحت حاکمیت یک حکومت اسلامی به سر می برد ، مجبور و ملزم به رعایت حجاب کامل اسلامی و یا حتی بر سر گذاشتن روسری کند چه رسد به آنکه بخواهد آنان را تهدید و تکفیر و مجازات نماید. !!! 
.

.
... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

یک خانواده ی اصیل ، آبرودار ، محکم و پابرجا هرگز اجازه نمی دهد که مسائل و مشکلات درونی خانواده در بلندگوها جار زده شود تا بیگانگان و اجنبی هایی که مترصد این فرصت ها برای سوءاستفاده های خود جهت منافع خویش و خانواده های خود هستند ؛ از آنچه که در داخل خانه می گذرد مطلع و باخبر شوند.


چرا بعضی مفتیان ایران (مفتی در لغت به کسی گفته می شود که می تواند فتوا دهد) ، بدحجابی زنــانِ خــانــه ی بــزرگ مــــا ـ ایــــران ـ را در بلندگوها هـــــوار می زنند ؟ آنهم در این وضعیت بحرانی که ابرقدرت ها کل کشورهای منطقه را بوسیله ی توطئه های چیده شده و آماده ی خود گریبانگیر ساخته اند و منتظر جرقه هایی از این دست ـ مانند مثال هایی که در قسمت پیشین برشمردم ـ از سوی سران و مفتیان ایران اند تا تعداد مخالفان و معترضان نظام آنقدر بالا گیرد که اسرائیل و آمریکا برای نجات مردم ایران ، حملات نظامی و خانمان برانداز خود را آغاز کنند ؟!


مفتیان ایران به نحوی بعضی آداب و آئین دین اسلام را در صدای بوق و کرنای دشمنان می آمیزند که انگاری هرگز حتی یک بار هم کتاب آسمانی خود(قرآن) را به طور دقیق نخوانده اند. در هر آیه از قرآن که به مسئله ی حجاب پرداخته شده است ، موضوع حجاب بصورت توصیه و پیشنهاد مطرح شده است. نه بصورت حکم های اجباری ، تحکم ، زور و استبداد. حتی در تمامی این آیات اگر دقت کافی داشته باشیم متوجه می شویم که توصیه و پیشنهاد به رعایت حجاب ، با کلماتی مانند "بهتر است که ..." بیان شده است و در انتهای این آیات و یا در میان بندی های جملات آن به هیچوجه نه تهدید و مجازاتی برای عدم رعایت حجاب عنوان شده است و نه تهمت و افترایی. 
و نکته ی بسیار حائز اهمیتی که از همان ابتدای این مقوله در نظر داشتم بعد از نکات مطروحه بیان کنم این است که : در قرآن در هر آیه که منتسب به مقوله ی حجاب است فقط خطاب به زنانِ خانواده و فامیل پیامبر و به زنان مؤمنه ، توصیه و پیشنهاد رعایت و حفظ حجاب نوشته شده است. لذا...
.

.
... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

افسوس ، رهبران و مفتیان کشور ایران به جای اینکه از دوره ی هشت ساله ی ریاست جمهوری احمدی نژاد ـ که چه پسامدهای بحران زایی با بیانات تحریک آمیز خود نسبت به اسرائیل و آمریکا در پی داشت ـ عبرت بگیرند و تجربه بیاندوزند هنوز کماکان آگاهانه و خودسرانه یا ناآگاهانه و با دورنگری های متحجرانه و متعصبانه ، کشور را به سوی دام های تنیده و پهن شده سوق می دهند.


حتماً انکار موضوع هولوکاست را که از سوی احمدی نژاد مطرح شد به یاد دارید که چگونه با این انکار و پافشاری خود بر تکذیب هولوکاست ، اسرائیل و همکاران و حامیانش را برای به فلاکت رساندن ایران تحریک و ترغیب کرد !؟ آیا واقعاً امثال آقای احمدی نژاد تاربخ و حافظه ی تاریخی مردم جهان را نیز مانند امواج انحرافی نگرش ها و سیاست های خود مضمحل و فناپذیر می شمارند که به چنین تحریکات جاهلانه ای دست یازیده اند ؟! در حالیکه هیچ بنی بشری نیست که از کوره های آدم سوزی هیتلر که یهودیان را به آن می افکند خبر نداشته باشد.


مطرح کردن مسئله ی بدحجابی زنان و تحریک گروه بحران زای انصار و حزب الله و پر رنگ کردن جوهر بی جوهره ی کاتبانشان در نشریاتی مانند یالثارات و کیهان و امثالهم ، همان و عواقب انکار هولوکاست نیز همانا بذر پاشیدن برای اذن ورود و تهاجم به سرزمین ایران است. 
براستی آیا هیچ هراس و خوفی در جان مذهبیون و سیاسیون ما که سی و هشت سال است دین را قربانی حکومت خویش می سازند ، وجود ندارد ؟! هراس و خوف از روزی که جان و روح همین دینی که آن را مستمسک قدرت خویش ساخته و خرد و کوچک و بزرگ و کلان را به استهزاء و اهانت بدان واداشته اند ؛ پایه های سست اقتدار خیالی شان را به دست انتقام پرده نشینان و صاحبان اصلی اش سپارد و از بن برکند ؟! 
.

.
... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

همه می دانیم امسال در اوج بحبوحه های جنگ داخلی و خارجی در کشورهای منطقه که ایران نیز توسط ایادی خونریز عوامل این نابسامانی ها مجبور به مداخله در مشکلات منطقه شده است و چه بسا این مداخلات که تحت عنوان مبارزه با تروریسم به او تحمیل شده است دیر یا زود بهانه ای باشد برای نقوذ و هجوم به مرزهای کشور ؛ اولین مفتی ای که در این وضعیت بحرانی ، مسئله ی حجاب را از تریبون خود با کلماتی تحکم آمیز مطرح کردند آیت الله مکارم شیرازی بودند که بعد از آن موج مبارزه با حجاب اجباری از سوی تنی چند از ایرانیان مقیم در کشورهای دیگر آغاز شد. اگرچه این تحکمات از دیرباز تا قبل از آخرین انتخاباتِ برگزار شده در ایران وجود داشته است اما از زمان انتخاب ریاست جمهوری در سال 1392 تا انتخابات مجلسین شورا و خبرگان در سال 1394 در شکل و حد حادی از سوی هیچ مفتی ای مطرح نشده بود تا به امسال که توسط تریبون آیت الله مکارم شیرازی اعلام شد که : "باید جلوی شیوع بدحجابی و بی حجابی را گرفت وگرنه بعدها دیگر قادر به مهار و کنترل آن نخواهیم بود (!!)".

 

براستی چرا حکومت ایران با فشارهایی که به مردم وارد می کند ، موج گسترده ی "اعتراضات مردمی" را که از تبعات آن است ایجاد می کند تا آتویی تا آتویی باشد در دست کشورهایی که مترصد یافتن بهانه ها برای حملات غیرمستقیم به ایران هستند ؟ حملات غیرمستقیمی مانند درگیر کردن ایران در اوضاع بحرانی منطقه تحت عنوان دهان پر کنی مثل "مبارزه با تروریسم". آیا نمی دانند که این به اصطلاح "ناجیان کشورهای جهان سوم" که خود از یک سو فروشنده ی سلاح به تروریستها هستند و از سویی دیگر کشورهایی مانند ایران را به دلایل مختلف مجبور به مبارزه با تروریسم می کنند ، چه اهدافی را در قفای پرده های تو در تویی که خود ایجاد کرده اند ، دنبال می کنند ؟
واضح است که اعتراضات گسترده ی مردمی نسبت به استبدادهای مذهبی و سیاسی و ارسال شکایت نامه ها در باب بی عدالتی های حاکم در دوایر مختلف قضایی ایران به سازمان بین المللی حقوق بشر مانند نافرجام ماندن پرونده های اختلاس ، مثل مورد پیگرد قرار نگرفتن اسید پاش ها بر چهره ی زنان بدحجاب ، مثل بریدن حکم زندانی و شلاق برای کارگرانی که برای حقوق معوقه ی خود اعتصاب و اعتراض می کنند ، مثل تمدید حکم حبس و زندانی فعالین سیاسی و اندیشمندانی که مدت حبس شان به پایان رسیده است ، مثل صدور حکم شلاق و زندانی برای شاعران و روزنامه نگاران ، مثل بریدن حکم اعدام برای یک جوان بیست ساله و سربازی نادم و پشیمان که به دینِ به اضمحلال کشیده شده توسط عاملین و نمایندگان آن مذهب ، توهین کرده است ، مثل ... بهترین بهانه ها را بدست دشمنان خارجی می دهد که خود را ناجی کشورهای منطقه می دانند.


.

.
... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

پیش از این در مقوله ی "حقوق جامعه بر رهبران (بخش 1) " نیز گفته بودم که در صورتی که رهبران جامعه بخواهند با تئوری کنترل بیرونی یعنی با تسلط شیوه ها و روش های برآمده از روان شناسیِ تحمیل ، اجبار ، تحکم ، زور و استفاده ی آمرانه از قدرت ؛ تمامی افراد جامعه را ملزم به اجرای سبک خاصی از زندگی کنند ؛ مسلم و واضح است که پذیرش و قبول این تحکمات را فقط آن قشر از جامعه انجام می دهند که در نگرش ها و عقاید خود با آن رهبران ، همسو و هم جهت و چه بسا هم پیاله هستند و دیگر اقشار نیز یا در مقابله با این جبر و استبداد برخواهند آمد و یا کاملا خونسردانه و بی تفاوت به راه و روش پیشین و مقبول خود ادامه خواهند داد.


وضعیتی که در حال حاضر گریبانگیر کشور ایران است یک وضعیت بسیار بحرانی ست که هر آن احتمال درگیر شدن با یک جنگ جهانی از سوی اقتدارگرایانی مانند آمریکا ، روسیه ، انگلیس ، فرانسه ، اسرائیل و ... برای این کشور وجود دارد. کمااینکه حدود پنج سال است در اطراف کشور ایران ، اکثر کشورهای همسایه و کشورهای منطقه در مهلکه های جنگ های داخلی و خارجی به واسطه ی توطئه های چیده شده از سوی کشورهای امپریالیستی و انحصارطلب هستند.


بنابراین دامن زدن به موضوع هایی پیش پا افتاده مانند حجاب زنان از سوی مفتیان ایران ، دقیقاً مثل پاشیدن بذر است برای فرصت طلبان داخلی و خارجی بعنوان اذن ورود آنان به مسائل خصوصی و داخلی کشور. چرا مدیران و مفتیان عرصه های سیاسی ـ مذهبی با بغرنج نشان دادن مسائل داخلی کشور با وجود بحران های عمده ی جاری ، این فرصت را به دست سلطه طلبان خارجی می دهند ؟ فرصت طلبانی که منتظر اضافه شدن توجیهی به توجیهات دیگر خود برای آغاز یک جنگ تحمیلی و چه بسا یک جنگ جهانی بر سر ایران و امثال ایران هستند.
.

.
... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

در کل کره ی زمین فقط شش نقطه وجود دارد که مسئله ی حجاب و رعایت پوشش کامل را برای جامعه ی زنان خود ، اجباری و ضروری می داند که یکی از این شش نقطه ، ایران است (ایران ، سومالی ، مکه ، مدینه و سرزمین های تحت سلطه ی داعش و طالبان). در حالیکه در سایر کشورهای مذهبی که یکی از ادیان جاری در آنها اسلام است تمامی زنان آن جوامع با هر دین و قومیتی ضمن رعایت حجب و حیا مختارند هر نوع پوشش و حجابِ دلبخواه خود را انتخاب کنند و مهمتر از همه اینکه با یکدیگر در کمال مسالمت و صلح و دوستی و تعامل به آبادانی کشور خود می پردازند که یکی از نمونه های بارز آنها کشور مالزی ست.


متأسفانه در کشور ما ـ ایران ـ موضوع حجاب از سوی مفتیان آن تبدیل به معضل و مشکلی دامنگیر با قدمت سی و هشت ساله شده است و گاه این دامنه آنقدر در دوره های بحرانی و حساس کشور بعنوان یکی از ترفندهای سیاسیون جهت منحرف کردن اذهان مردم از سایر معضلات ساری و جاری در کشور مطرح ، گسترده تر و تکرار می شود که تبدیل به مضحکه و موضوعی خنده دار برای پاره ای از مردم ، مخالفان مذهب اسلام ، معترضانِ به نظام و حتی متدینین به دین اسلام و دیگر مذاهب شده است. تا بدان حد که موضوع حجاب ، معنا و ماهیت اصلی خود را دهها سال است که برای قشر جوان در هر دهه از دست داده است و در دیدگاه اکثریت جامعه ، از ارزش به ضد ارزش تبدیل شده است.

موضوعی که می توانست بدون هیچ اجبار و تحکمی بصورت آئین و آدابی قابل انتخاب ، مطرح شده و با حفــظ معنــا و وجهــه ی ارزشمند آن ، این فرصت و اختیار را به دختران و بانوان برای گزینش و یا عدم گزینش چنین پوششی ارائه دهد. 
متأسفانه مدیران ، رهبران و مفتیان جامعه ی ما همیشه تابع تئوری "مدیریت کنترل بیرونی" بوده اند و هیچ سر رشته ای از تئوری انتخاب در هیچ موضوع و زمینه ای در این سی و هشت سال نداشته اند.
.

.
... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی