ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانه های شب نمای سبحه ی مادربزرگ» ثبت شده است

.

باید به چراغ های درخت زیتون بگوییم 
بر بالاترین شاخه ها
مشکاتی بسازند
و تمرین های خود را دوباره آغاز کنند.
گوهر شبچراغ
برگی از گل های صدبرگ بپوشد
و تمرین های خود را دوباره آغاز کند.
هر ستاره 
بر دامنه ی پر چین و سیاه آسمان
چشم بگذارد
و تمرین های خود را دوباره آغاز کند.
ماه در قفای چادر سیاهش
از شب رو بگیرد
و تمرین های خود را دوباره آغاز کند.
خورشید خانم 
در پشت کوه های سیاه پنهان شود
و تمرین های خود را دوباره آغاز کند.
.
.
.
هر که اندک فروغی
در دل خود دارد
تمرین های خود را از سر می گیرد
تا تو باز هم لبخند بزنی ،
بانو جان !
لبخندی که هر روز و هر شب
همه آن را تمرین می کنند :
ماه و خورشید خانم
ستاره ها و گل های صدبرگ
گوهر شبچراغ و چراغ های زیتون
و حتی کرم های شب تاب و 
دانه های شب نمای سبحه ی مادربزرگ.

.

.

  • آسیه خوئی