ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رقاص تر از برگ» ثبت شده است

ما تازه تر از برگ بروییم همیشه

چون "زندگی"  از  "مرگ"  بجوییم همیشه

.

سرسبزتر از ساقه و گل ؛ ریشه ایم اینک

"خضر" از نَفَس نور بپوییم همیشه

. 

هر لحظه بروییم ، بجوییم ، بپوییم

سبزینه ترین خُلق وَ خوییم همیشه

.

ما رَد شده از مرز منا ، سنگ وَ هاجر ...

_ شیطان که نه _  آدم تر از اوییم همیشه !

. 

تا جوش زند آب حیات از دل ظلمت ؛

از خونِ دل و اشک ، سبوییم همیشه

. 

پاییز اگر آهنگ غم انگیز زند ، باز

رقاص تر از برگ به کوییم همیشه

. 

ایلیا ـ فروردین 1377

.

.

  • آسیه خوئی