ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرعون های زمانه» ثبت شده است

.

ای ابرهای سترون !  باران تان پس کجا رفت ؟

دریا پرستانِ تشنه !  ایمان تان پس کجا رفت ؟

بر هر چه آدم که دیدید تسبیح کردید و سجده

ابلیسیانِ زمینی !  عصیان تان پس کجا رفت ؟

بر طبل عالم بکوبید همواره بانگ اناالحق

ای پنبه بازانِ سردار !  عرفان تان پس کجا رفت ؟

آتش پرستانِ مرده ! در شعله هاتان بسوزید

زرتشت های دروغین !  یزدان تان پس کجا رفت ؟

ای تشنه کامانِ قدرت !  ای اشعری های حکمت !

ای نیزه دارانِ صفّین !  قرآن تان پس کجا رفت ؟

ای شاعرانِ سیاهی در کاخ های سپیده !

ای طاهرانِ قزلپوش !  "عریان" تان پس کجا رفت ؟!

.

.

  • آسیه خوئی