ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هوای تازه» ثبت شده است

.
در اولین دقایق از بامداد نخستین روز از فصل بهار سال 1395 ، پس از پشت سر قرار گرفتن زمستان با شکوه پیشین که توأم با پیروزی اراده و خواست مردم ایران در انتخابات اخیر بوده و نیز با سپری شدن سال های رنج و سختی و انزوای هم میهنان ؛ احساس می کنم بهــــار در کشورم ـ ایران ـ برای اولین بار است که قدم گذاشته و همزمان با آغاز ماه فروردین تشریف آورده است.

.
احساس می کنم دامان گسترده ی بهـــــار ، موجی از هوای سالم و تازه به فراخنا و پهنای سرزمینم ، با خود به همراه آورده است. هوایی مملو از اکسیژن خالص. هوایی که تمام ذرات گرد و غبار و آلودگی ها را از آسمان سرزمینم می زداید. هوایی که هیچکس و هیچ چیز نمی تواند مانع از گسترش و انتشار آن شود. نمی تواند آن را حبس کند و یا دور تا دور آن حصار ایجاد کند. هوایی که نمی توان آن را زندانی کرد و یا آن را شستشوی مغزی داد. یک جبهه ی عظیم و یک جریان سیال و گسترده از هوایی سالم و تازه و بهاری را چگونه می توان محصور کرد و آلوده ؟. امواج دامان بهارانه اش با چین هایی ملایم ، حتی به آنسوی سرحدّات وطنم انتشار می یابد و تمامی افکار مسمومی را که در اذهان مردمان تزریق شده است می شوید و لایه روبی می کند. افکاری پوسیده و متحجرانه که دیری ست مردم سرزمینم ، آنها را با صلابت و آرامشی موقرانه از ذهن خود زدوده اند و مانع از ورود و نشست لایه های آلوده و قیراندود فکری متحجران بر ذهن خود شده اند. افکار سودجویانه و منفعت طلبانه ی قدرت مدارانی که تمامی ارزش های دینی ، اخلاقی و انسان مدارانه را در قالب های پیش ساخته ، خود ساخته ، کهنه و فرسوده ی خویش ریخته و صرفاً جهت حفظ موقعیت و قدرت خود ؛ به خورد مردمان می داده اند.

.

اولین و مهمترین ارمغانی که بهـــــار حقیقی با خود می آورد یک جریان سیال فکری و ذهنی ست که موجب کنار رفتن پرده ی جهل و خرافه از مقابل چشم های مردم خواهد بود. پرده ای که از قرن ها پیش ، استحمارگران با افراشتن آن ، بقای خویش را بقای دین و ضرورت اعتقادات مردم قلمداد کرده اند. پرده ای که در پس آن برای خود زمان های طولانی خریده اند و منفعت های بیشمار اجتماعی و حقوقی برده اند.

.

دومین هدیه ی بهـــــار حقیقی ، رسیدن مردم به نگاهی فرادینی به خصوص در جوامعی ست که دین ـ اعم از هر دین و مسلک و آئینی ـ ملعبه ی قدرت و ماسماسک حفظ آن شده است. آنچه که هم مسئولین و حاکمان و هم مردم در یک جامعه ی دین محور و الینه شده توسط متدینین به آن نیاز دارند ، داشتن نگاهی فرادینی و ورای پوشه ی مذهب است. تمامیت هویت واقعی انسان ها وابسته به مدار دینمداری نیست. دوام و بقای جوامع بشری و حکومت های مذهبی ، بسته به دیانت و یا نوع خاصی از مذهب و اِعمال بی خردانه ی تعصبات مذهبی ، صورت نمی پذیرد. تعصب ورزیدن برای هر ارزشی ، آن را تبدیل به ضد ارزش خواهد ساخت. مثلا مانند زمانی که شما برای رونق هنر و یا رواج فرهنگ یک ملت ، تصمیم می گیرید که صرفاً و فقط از یک قشر خاص و یا یک گروه ایدئولوژی ـ عقیدتی دعوت به همکاری و انجام گزینش داشته باشید. 
شما اگر یک حاکم دینی در یک حکومت دینی هستید ، بی آنکه حتی یک کلمه ی تبلیغی در باب دین خود در پیشگاه مردم به زبان آورید ؛ تنها با سعی و عمل در ایجاد آسان ترین راه های تحصیل علوم و فنون برای عموم ، احیا و رونق صنایع مادر ـ کشاورزی ، دامداری ، ماهیگیری و ... ـ ، رفاه ، آرامش ، آسایش و شادیِ مردم ؛ توانسته اید مبلّغی بی غل و غش و بی غرض برای دین و همچنین تداوم بخش نظام حکومتی خود بوده باشید. تبلیغات برای هر دینی که شما ممکن است پس از ادعای تدین ، قادر به انجام دستورات آن در خصوص احقاق حقوق حقه ی مردم نباشید ؛ همچون تیشه ای ست که در دست گرفته اید و به ریشه ی خود ، دین خود ، کشور خود و مردم خود می زنید.

.

سومین ارمغانی که بهـــــار حقیقی با خود برای همگان به همراه خواهد آورد ، آزادی و رهایی از هر گونه تعلقات حزبی و ایسمی به خصوص ملی گرایی یا ناسیونالیستی و نژادپرستی ست...

.
.
95/1/1 ـ یکشنبه 00:14 بامداد

.

.

  • آسیه خوئی