ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کجاوه ی لیلی» ثبت شده است

.

هراس من همه
از این قلبِ بی پرده ست 
ببخش اگر گاهی
دریچه های آن را می بندم
وقتی به آواز دُرای کلماتت 
وسعت بیابان را گم می شوم.
.
مرا ببخش اگر گاهی می میرم
اگر گاهی سکوت می کنم... 
سکته های گاه گاهِ من
همه از ترس است
نمی خواهم کوه های مقلد 
آواز وحشت زده ی قلبم را
در مسیر کاروان 
تکرار کنند وُ
کجاوه ی تو را به سنگ ها نشان دهند. 
.
مــرا ببخش اگر گاهی
همچون شتربچگان
بـه دنبـال کاروان
جا می مانم 
در بیابان..
.

.
آسیه خوئی ـ 95/9/17

.

.

  • آسیه خوئی