ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

اِشکِلَک (13)

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۴ ب.ظ

ماه من !؟

تو در چندمین ضربه ی سهمگین تازیانه ها

زیر لب زمزمه می کردی :

"خدایا ! خودت شاهدی ...

تو در میان این همه شاهدان کور و کر و لال

شنونده ترین و گویا ترینی ...

تو بی همتاترین بیننده ای ... "

.

با تأملی کوتاه می توان به راحتی دریافت که عده ای از فقها و مجتهدین بدون در نظر داشتن دو مقوله ی جدا از همِ کرامات انسانی(شأن و مقام والای آدمی) و اقتضائات زمانه که البته باید بصورت توأمان و همزمان مد نظر فقها قرار بگیرد ، اصلا دقیق عمل نکرده اند.

بعنوان مثال جای بسی تعجب و تأسف است که عده ای از ایشان حکم سنگسار را بی آنکه حتی یکبار بصورت مستقیم در قرآن برای پاره ای از گناهان توصیه شده باشد ، چگونه و بر مبنای چه استدلالی از چهل و یکمین آیه از سوره ی مائده استنباط کرده اند؟! آیا توصیه به حکم سنگسار در کتاب تورات ، دلیل و سند محکم و متقنی برای تکرار آن در دین اسلام است که حضرت رسول خواسته باشند با ایما و اشاره از عدم اجرای آن برای جرم زنا گلایه مند باشند ؟!

.

همانطور که می دانید هر شش مرتبه ای که در قرآن از کلمه ی سنگسار استفاده شده است در بیان تهدیدهایی ست که از سوی مخالفان نبوت انبیاء نسبت به آنها و نسبت به پیروانشان بکار رفته است. 
تهدید به سنگسار از سوی معارضان و مخالفان یکبار نسبت به اصحاب کهف (کهف آیه 21) ، یکبار نسبت به حضرت نوح (شعرا آیه ۱۱۶) ، یکبار نسبت به حضرت ابراهیم (مریم آیه ۴۶) ، یکبار نسبت به حضرت شعیب (هود آیه 91) ، یکبار نسبت به دو پیامبر که نامشان ذکر نشده (یس آیه ۳۶) و بالاخره یکبار هم نسبت به یک پیامبر بنی اسرائیل (دخان آیه 20) بیان شده است. 
در قرآنی که به وضوح ، تهدید پیامبران و پیروانشان به حکم سنگسار مورد اعتراض قرار گرفته است چگونه ممکن است بتوان از آیات همان کتاب ، حکم سنگسار را برای بعضی گناهان استخراج کرد؟ مگر نه اینکه پیامبران به این دلیل از سوی مردم جاهل و هم عصر خود تهدید می شدند که همگی رفتار و کنشی بر خلاف جوامع سنتی خود داشته اند و در میان بت پرستان سخن از خدای یگانه می گفته اند و از اینرو به جرم ابداع و نوآوری و ارتداد از سوی قوم خویش تهدید به سنگسار شدند ؟!. در قرآن هیچگاه از کلمه ی سنگسار بعنوان حکمی برای مجازات زناکار یا هر مجرم دیگر سخن رانده نشده بلکه فقط بعنوان تهدیدهای بت پرستان نسبت به یکتاپرستان از آن یاد شده است.
.
متأسفانه تنها نقطه ضعفِ مهم اینهمه سختی ها و مشقاتی که فقها نسبت به استدلال ها و استنباط های مرقوم شده ی خود در صدها کتاب و رساله و مقالات به خود هموار کرده اند این است که دین را بر خود و بر مردم بسیار سخت گرفته اند. آنقدر که موجبات دین گریزی را در بین جوامع امروزی و نسل جدید و آینده رقم زده اند. 
.
این نکته ی بسیار مهم و اغماض شده را نیز باید یادآور شد که عمده ترین مشکل هایی که توسط علمی بنام علم فقه و استنباطات نابخردانه ی عده ای از فقها برای ملت ها ایجاد کرد در زمان و دوره ای برای مردم و پیروانشان تشدید شد که مربوط به دوره ی بعد از عصر جدید فقهی بود. به عبارتی دیگر عصری که در آن نقش اجتهاد پر رنگ تر شده بود و تکیه ی فقها بر تعقل ، بیشتر ؛ پیش از مدتی بود که همزمان با افول عقل گرایی در غرب ، شیعیان نیز دست از سر تعقل برداشتند.

هرچند پس از این دوره ی تاریک ، یک بار دیگر به قولی عصر طلایی اجتهاد با به صحنه بازگرداندن تعقل ، آغاز شد اما در عصر کنونی چه ؟!

با توجه به رخدادهای اخیری که در ایران و بعضی کشورهای اسلامی صورت گرفته آیا هنوز هم می توان تفقه را بر پایه ی استدلال های عقلی دانست یا شاید هم سکوت و عدم شهامت عده ای از فقها چنین میدانی را برای ظهور مجدد دوره های دوم و سوم تاریخ فقه گسترده است !!؟
.
.

... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی