ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

اِشکِلَک (3)

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۳۱ ب.ظ

.

با اشکلکِ امروز به مشکل انتخابات در ایران می پردازیم.

از آنجا که طبق تشخیص صلاحیت بر مبنای صلاحدید رهبران بعضی از جبهه ها و به خصوص جبهه ای مافیایی ـ که بسیار غیرمحسوس ، غیرملموس و نامرئی ست ـ مردم ایران قدرت تشخیص و درک صلاحیت هیچ کاندیدایی را در هیچ انتخاباتی ندارند و در نهایت پس از طی مراحل فرمالیته ی انتخابات ، رأی نهایی و انتخاب های نهایی توسط گروهی خودساخته (!!) انجام می شود ؛ بهتر است که مردم همچنان به روال عادی سیر و سلوک خاموش خود ادامه دهند.

.

"سلوک خاموش" یعنی اینکه مردم همچنان به حفظ فاصله ی خود با افرادی که در رأس هرم جامعه قرار دارند ، تداوم ببخشند.
"سلوک خاموش" یعنی اینکه تمامی سران در رأس هرم با تمامی تصمیمات و آرائی که برای مملکت و مردم در نظر داشته و دارند ، مثل همیشه توسط مردم به حال خودشان واگذار شوند.
"سلوک خاموش" یعنی تنها گذاشتن و به انزوا درآوردن افراد و ایادی قدرت در تمامی صحنه ها و سکانس های اپیزودهای بینهایت گانه و نمایش هایی مثل انتخابات ؛ توسط مردم. مردمی که حضور همیشه ی آنها در تمامی صحنه ها فقط با سکوت شان به رؤیت رسیده و تجلی پررنگی داشته است.

"سلوک خاموش" یعنی مردم بی توجه و بی اعتنا به سیاست های ایادی قدرت در جامعه ، خود به تنهایی در اندیشه ی تعالی فکری ، علمی ، معنوی و مادی خویش باشند و در همین راستا ضمن حفظ خانواده ی بزرگ خود (جمعیت و جامعه ی مردم) با آرامشی کامل به زندگی عادی و همیشگی خود همراه با خانواده ی خود بپردازند.

بنابراین بر اساس پایبندی به "سلوک خاموش" ، هرم جامعه فقط دارای دو قطب خواهد بود.
قطبی کوچک با تعدادی محدود در سطح فوقانی هرم با تمام طرفدارانشان که تنها یک سوم از کل حجم هرم را تشکیل می دهد و قطبی وسیع و بزرگ که متشکل از تمامی آحاد مردم است و دوسوم از حجم هرم را شامل می شود.

.
البته جامعه ای که پس از طی بحران ها و انقلاب های خرد و کوچک فرهنگی و نافرجام دوقطبی شده است جامعه ای ست که در فرم پیشین خود دارای سه سطح و سه قطب بوده است. قطبی میانی بنام سطح و کفه ی مسئولین که نقش برقرارکنندگان ارتباط و همیاری بین رأس هرم و سطح تحتانی آن را ایفا می کرده است. قطبی میانی که حالا دیگر به دلیل عدم کارایی ، در واقع وجود ندارد.

جامعه ی دو قطبی به یکباره و دفعتاً به وجود نمی آید. مدت زمانی حدود حداقل 20 سال باید از خودرأیی و خودکامگی قدرتمداران در آن جامعه گذشته باشد تا مردم ، خود ، بتدریج و با اراده ی خود به سمت شیوه ی "سلوک خاموش" سوق یابند.

جامعه ی دو قطبی به یکباره و دفعتاً به وجود نمی آید. مدت زمانی حدود 40 سال باید از استمرار شیوه ی خودرأیی و خود محوری سران قدرت بگذرد و باید در این 40 سال ، همچنان به اجرای احکام حجری پایبند بوده باشند تا مردم به این نتیجه برسند که تمام شئون و آداب و ادبیات و سبک های زندگی خود را از قطب مقابل جدا سازند. 
احکامی مربوط به عهد دقیانوس. 
عهد و عصری که شاعران ، نویسندگان ، روشنفکران ، عارفان و دانشمندان را به شلاق ، زندان و اعدام محکوم می کردند.
.
( آخه برادرانِ گرامـ..ــافیائیست !!
قسم حضرت عباس تون رو باور کنیم یا دُم خروس های لاری تون رو !! )

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی