ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

باد صبــا

يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۰۹ ب.ظ

.

بـانـو کـمـى بـخـنـد کـه نـقـاشـى ات کـنـم
فکرى به حال چهره ى خشخاشى ات کنم

الـگـوى صـورتـت شـده "نـقـش جهان" و مـن
آمـاده ام کـه نـقـشـــه اى از کـاشـى ات کنم

آبــى چـشــمـهـاى تــو هــمـرنـگ آسـمـــان
یــک بـوسـه نـذر صـــورت بـشّـاشى ات کنم

بـنـشـین کـمى هـمـاى سعـادت به بخت ما
صـــدهـا دعـا کـه مـال خـــدا بـاشى ات کنم

اى عـطـــر رازقــــى کـه مـرا مـست مى کنى
حیـف اسـت بـا گـلاب که سـمپاشى ات کنم

بـاد صـبـا توئی که جـهـان سـبـــــز مـی کـنـی 
بـانـو !  اجـــازه هست که فـراشـی ات کـنـم

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۱)

سلام و درود
چه غزل زیبایی و چه زیبا شروع کرده اید : "بـانـو کـمـى بـخـنـد کـه نـقـاشـى ات کـنـم..."

در بیت چهارم ( بـنـشـین کـمى هـمـاى سعـادت به بخت ما / صـــدهـا دعـا کـه مـال خـــدا بـاشى ات کنم ) اگر من بودم می گفتم :

بـنـشـین کـمى هـمـاى سعـادت به دوش من
صـــدهـا دعـا کـه مـال خودم بـاشى ات کنم

و چرا در هر دو مصراع از بیت آخر یعنی بیت ششم ، از وزن خارج شده اید ؟ :

بـاد صـبـایی که جـهـان سـبـــــز مـی کـنـی 
بـانـو اجـــازه؟ اجـــازه که فـراشـی ات کـنـم


می شود آن را به این صورت اصلاح کرد :

باد صبای من که جهان سبز می کنی
آیا اجازه هست که فراشی ات کنم

درود
پاسخ:
درودها بادتان صبح سبوی گرامی
سپاسگزارم از نظرات ارجمندتان
ابتدا باید حضور محترم و گرامیتان عرض کنم که همه ی نکاتی که فرموده اید کاملا درست است. سپس اینکه این غزل سروده ی شاعری بنام "رامین رفیع" است. 
اگر سروده ای از این حقیر در این وب درج شود حتما نامم را در زیر شعر می نویسم ، مگر اینکه نخواهم کسی بداند که آن شعر را خودم سروده ام.

اینکه نام شاعر این شعر را مثل بعضی از شعرها که نام شاعرش را پیش از این نیز ننوشته ام به دلیل تذکری بود که دو سال پیش ، یکی از شاعران خوب شهر بیدگل در این خصوص یادآوری کرده بودند :

"وقتی از شعری آنقدر حظ می بریم که با خود می گوییم ای کاش این شعر را من سروده بودم ، به هنگام درج آن شعر برای سهیم کردن دیگران از لذت خوانش آن لازم نیست که نام شاعر را در پایین شعر اضافه کنیم. چون وقتی نام شاعر را در ذیل شعر می آوریم فقط به معنای معرفی شاعر است نه به این معنا که از خواندن شعر بسیار لذت برده اید. بنابراین با ننوشتن نام شاعر ، این موضوع که دوست داشته اید سراینده ی آن شعر خودتان باشید بیشتر و بهتر القا می شود. امروزه هر کس بخواهد نام شاعر یک شعرِ بی نام را بداند کافیست که به راحتی سرچی در گوگل انجام دهد. "

اما بنده جسارتاً فقط به عدم درج نام شاعر بسنده نمی کنم و گاهی بعضی از کلمه ها و یا حتی مصراعی یا بیتی از این دست شعرهای دوست داشتنی را به سلیقه ی خودم تغییر می دهم. امیدوارم مورد عفو و بخشش از سوی شاعرانشان قرار داشته باشم.
صورت اصلی شعر که فقط مصراع دوم از بیت چهارم آن را کمی تغییر داده ام به این صورت بوده است :

بـانـو کـمـى بـخـنـد کـه نـقـاشـى ات کـنـم
فکرى به حال چهره ى خشخاشى ات کنم

الـگـوى صـورتـت شـده "نـقـش جهان" ومـن
آمـاده ام کـه نـقـشـه اى از کـاشـى ات کنم

آبــى چـشــمـهـاى تــو هــمـرنـگ آسـمـان
یــک بـوسـه نـذر صـورت بـشّـاشى ات کنم

بـنـشـین کـمى هـماى سعـادت به بخت من
صـدهـا دعـا کـه مـال خـودم بـاشى ات کنم

اى عـطـر رازقـى کـه مـرا مـست مى کنى
حیـف اسـت بـا گـلاب که سـمپاشى ات کنم

بـاد صـبـایی که جـهـان سـبــز مـی کـنـی 
بـانـو اجـازه؟ اجـازه که فـراشـی ات کـنـم


 "رامین رفیع"


متشکرم از حضور گرم و سبزتان حضرت صبح سبو

درودها نثارتان


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی