ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

بدبینی تو از قیسِ "سلوک" هم شدیدتر است اتللو !

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۵۱ ب.ظ

اُتِللو و دِزدِمونا ـ اثر تئودور شاسریو  ـ (۱۸۵۶-۱۸۱۹)

.

بعضی منتقدین تفسیرهای بسیار عجیبی در مورد دیدگاه هنرمندانه ی شکسپیر دارند که با خواندن نظر آنها احساس می کنی دو شاخ بسیار عظیم بر روی سرت سبز شده است. مثل این یکی :

"اتللو را شاید بتوان بهترین نمونه برای نشان دادن عرفان شکسیپیری نام برد. عرفانی که اساس آن بر پایه ی شخصیت های مسیحی شکل گرفته است. پدر ، پسر ، روح القدس و شیطان.  نقشی را که پرسوناژهای این نمایشنامه ارائه می دهند نمایانگر هر کدام از این افراد است.

این موضوع در سایر نمایشنامه های شکسپیر نیز وجود دارد. یک عرفان مسیحی. در هملت نیز (هملت ، اوفلیا ، کلادیوس و گیلد نسترن). یا شاه لیر و مکبث و غیره. اما آنچه اتللو را متمایز می کند ، ارتقای کیفیت شیطان است که در یاگو به اوج میرسد . یاگوی اتللو ، گیلدنسترن هملت را تکامل می بخشد. یاگو یک شیطان واقعی ست. "

.

در حالیکه نمایش "اتللو" فقط یک تراژدی هنرمندانه و طراحی شده ی نفس­گیری ست که در اطراف مخلوق بی­گناهی بازی می­ شود که در یک شبکه ی فریب و ریا اسیر شده و به سوی مرگی دهشتناک در اتاقی در اعماق یک قلعه رانده می­ شود. گزارشی از ماجرایی بی­ رحمانه و خشن که شکسپیر آن را با تمام غنای کلامی خود و با ظرافت روحی مردی از قرن هفدهم آراسته است.

.

"اتللو" نمایشنامه ای معروف از ویلیام شکسپیر ٬ نویسنده ی کلاسیک انگلیسی ست که به مضمون عشق می پردازد. در این نمایشنامه او به جنبه ی شک ، گمان و تردید نسبت به خیانت در عشق می پردازد. در تراژدی "اتللو" (که نام دیگر او مغربی ست)٬ شخصیت مرد داستان با دسیسه ها و توطئه هایی که زیردستش انجام می دهد ٬ به همسر خود ٬ "دزدمونا" شک می کند و بدون اینکه این ماجرا را با زن درمیان بگذارد بی رحمانه او را می کشد و تازه بعد از کشتن او به بی گناهی همسر وفادارش پی می برد که بسیار دیر است و پس از آن خود را نیز می کشد.

.

داستان این نمایشنامه از این قرار است که :

اتللوی مغربی سپهسالاری در خدمت ونیز است که با تعریف از فتوحات خود ، قلب دزدمونا  دخترا برابانسیو ، سناتور ونیزی را تسخیر کرده و پنهانی با وی ازدواج کرده است. برابانسیو در حضور فرمانروای ونیز اتللو  را متهم می­ کند که دختر او را فریب داده و ربوده است. اما اتللو شرح می­ دهد که در نهایت وفاداری قلب دزدمونا را به دست آورده است و دختر نیز این ادعا را تأیید می­ کند. 

در این اثنا خبر می رسد که تُرک ها آماده ی حمله به جزیره ی قبرس هستند و ونیز برای عقب راندن آنها خواهان بازوی نیرومند اتللو می­ شود. برابانسیو ، برخلاف میل باطنی خود ، دخترش را تسلیم مغربی می­ کند تا همراه وی به قبرس برود. 

اتللو دشمنی دارد در لباس پرچمدار به نام یاگو که چون می­ بیند کاسیو  به جای وی آجودان شده است حسادت می­ کند ؛ به علاوه یاگو نفرت شدیدی نسبت به مغربی دارد چون شایع شده است که او توانسته است از لطف و محبت امیلی ، زن یاگو و خدمتکار دزدمونا برخوردار شود. پس یاگو شروع می­ کند با مست کردن کاسیو و واداشتن او به مشاجره با رودریگو  _دلباخته ی دزدمونا_ و اختلال نظم عمومی ، کاسیو  را در نظر اتللو بی­ اعتبار کند. آنگاه یاگو  با حیله­ گری ، کاسیو را ، که از مقامش عزل شده است تشویق می­ کند تا از دزدمونا خواهش کند که به نفع وی نزد اتللو شفاعت کند. در عین حال خود وی زهر سوءظن را قطره قطره در روح اتللو می­ چکاند و به او القا می­ کند که زنش با آجودان معزول به وی خیانت می­ کند. پافشاری دزدمونا در شفاعت به خاطر کاسیو تأییدی است بر سوءظن اتللو ، که روحش از آن پس اسیر دام شدیدترین حسادت ها خواهد بود.  

یاگو برای پیشبرد مقاصدش ، ترتیبی می­ دهد تا دستمالی که اتللو به عنوان نشانه ی گرانبهایی از عشق خود به دزدمونا هدیه کرده و دختر آن را گم کرده و امیلی پیدایش کرده است در اتاق کاسیو پیدا شود. اتللو ، که حسادت کورش کرده است ، دزدمونا را در بسترش خفه می­ کند. اندکی بعد ، کاسیو که با نیرنگ های یاگو ، می­ بایستی به دست رودریگو کشته شود ، بصورت زخمی پیدا می­ شود ولی یاگو ، رودریگو را به قتل رسانده است تا کسی نتواند به نقشه­ های وی پی ببرد. از جیب رودریگو نامه هایی به دست می­ آید که در آنها حیله گری های یاگو و بی­گناهی کاسیو را فاش کرده است. اتللو ، که از درد و اندوه مبتلا به جنون شده با فهمیدن اینکه زنش را بی­گناه کشته است ، خود را می­ کشد.

.

نگاه منتقدان به ساختار این نمایش

این تراژدی ، که موضوع اساسی آن سوءظن است ، چنان ماهرانه ساخته شده است و چنان جلب توجه می­ کند که برای مشاهده ی عوامل متعدد غیرمحتمل ، برخی تناقضات در روانشناسی شخصیت ها و مدت باور نکردنی عملکرد داستانی نمایش ؛ بایستی آن را بسیار خونسردانه و موشکافانه تحلیل کرد.

منتقدان کوشش کرده­ اند مشکلات مختلفی را که در این نمایش به چشم می­ خورد تفسیر و تعبیر کنند. مهمترین آنها طول عملکرد درام است. بین پیاده شدن اتللو و دزدمونا در قبرس و فاجعه ی نهایی فقط سی و شش ساعت فاصله است در حالی که شرایط موجود ایجاب می ­کرد که داستان گسترش بیشتری پیدا کند و دست کم چند  هفته ­ای طول بکشد. برخی سعی کرده­ اند این عدم انسجام آشکار را با این فرض توجیه کنند که گویا اتهام یاگو علیه دزدمونا از مدت ها پیش از رسیدن به قبرس شروع شده بوده است. اما چنین توجیهی در جهت خلاف آن چیزی است که یاگو در پرده ی سوم درباره ی دزدمونا ابراز می­ دارد : « بی­ وفایی دزدمونا جدیدتر از عشق او به مغربی است و تاکنون ادامه یافته ، زیرا در دوره ی نامزدی ، او کاملاً مجذوب میل و علاقه ی شدید خود نسبت به یک مرد رنگین پوست بوده است. » پس بنا به گفته­ های یاگو ، بی­ وفایی دزدمونا به تازگی شروع شده است.

همچنین تناقض هایی در شخصیت اتللو وجود دارد و علاوه بر این ، دزدمونا زنی آرام ، کم­ هوش و حواس پرتی دیده می شود  که متوجه حسود بودن اتللو نیست و در بدترین لحظه ی ممکن ، سفارش کاسیو را به وی می­ کند ، و بعدها هم که پی به حسادت شوهرش می­ برد ، علت آن را جستجو نمی ­کند تا در اولین فرصت ممکن با توضیح خود ذهن او را روشن کند.

دیگر اشخاص نمایش نیز سیمای ابلهانه ­ای دارند که به سادگی تسلیم فریبکاری یاگو   می­ شوند.

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۲)

از شکسپیر " رومئو و ژولیت " فوق العاده بود
تنها کتابی که ذره ذره سطرهایش را چشیدم ؛ نمایشنامه زیبایی بود
و عاشقانه های زیبایی داشت
حتما" می خوانمش اتللو را نیز ............................
پاسخ:

فیلم "شکسپیر عاشق" رو هم اگه نتونستی پیدا کنی ، فیلمنامه ش یا نقدهای متعددی رو که بر این فیلم نوشته شده حتما بخون. فقط در این فیلم و نقدهاشه که مقصود شکسپیر رو از نمایشنامه ی رومئو و ژولیت بدرستی نشون میده. اینکه در عصر الیزابت (عصری که نمایانگر بیشترین اختلافات سیاسی_اجتماعی و چند دسته گی بودن احزاب و در نتیجه چند دسته گی شدن جامعه بوده) هنر بخصوص هنر تئاتر و درام در اختیار قدرت الیزابت بوده و حتی موضوع نمایشنامه ها را وی و زیردستانش برای تکوین و تحکیم مناسبات قدرتی خود تعیین می کرده اند. و اینکه اختلافات سیاسی_اجتماعی چگونه میتونه موجب مخدوش شدن روابط اجتماعی بین قشر هنرمند و حتی بین روابط مردمی شده و باعث رکود فرهنگ و هنر یک جامعه بشه...


بازیگر زن (گوئینت پالترو) بخاطر بازی اش در "شکسپیر عاشق" اسکار گرفت. ضمن اینکه خود فیلم نیز اسکار گرفت.


میدانم که تغییر دادن رنگ همیشگیِ کلماتت از رنگ آبی در این زمینهء خاکستری به رنگی بسیار تیره مثل سیاه و بکار بردن رنگ زرد در آن، بی ارتباط با رنگهای تابلوی انتخابی ات برای این پست نیست.
تنها نوری که در این تابلو وجود دارد نوری است که بر روی دامن دز دمونا تابیده شده است و این حاکی از پاکدامنی اوست. در سایه قرار داشتن چهره و اندام اتللو و به همین سبب تیره نشان دادن دستها و پاها و صورت او ، همه نشاندهندهء زیرکی و باهوشی نقاش این تابلو یعنی تئودور شاسریو ست.
با عنوانی که برای این پست انتخاب کردی به یاد نقدی که بر رمان "سلوک" نوشته بوده ای افتادم. من به هیچوجه نتواستم مجله ای را که این نقد در آن چاپ شده بیابم. 
اگر ممکن است بخشهایی از آن را که صلاح می دانی در وبلاگت بنویس.
به دست های همیشه نگهبان خدا می سپارمت.  
پاسخ:
رنگ متن ، رنگ سیز تیره و رنگ زرد است. در واقع همون رنگ آبی ست که منفک شده ! و اگه با هم ترکیب بشه آبی میشه.
ممنونم از نگاه تیزبینی که همیشه داری.
چشم ، حتما می نویسم. اول باید صحبت های یه خانم رو که سالها پیش در مورد امام موسی کاظم و امام جواد برام تعریف کرده بود بنویسم. سالها بود که میخواستم این صحبت ها رو بنویسم ولی زمانه ، زمانه ی مناسبی نبود. الان یقین دارم که امسال به خواست خدا وقتشه.
اینم تصویر شکسپیر که در عصر الیزابت در فقر وحشتناکی بسر میبرد.


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی