ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

ثانیه ها

پنجشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۹ ب.ظ

.

حالا در این حَوالتِ احیا به هَل اَتی 
حاجی ، حروف را حجامت کرد در منا
او گفت هیچ واژه ای شایان به ذکر نیست
اِلاّ هُوَالوَدودِنا ، در روزگار ما
امروز ، حشر ِ حَشوهای نشر کرده است
امروز ، روز رستخیز ِ خط ، خَطّاف ِ واژه ها
روزی که چشم ها وُ پاها ، دست ها ؛ زبان
روز ِ گواهِ هر لغت در دفتر شما
امروز نیش ِ عقرب است این ثانیه شمار
پهلو بزن بر استکان ِ چای ، زهر را
او گفت فرصتی نمانده است زود باش 
یک پلک هم نپاید از چشمان حرف ِ "ها" 
برخیز مسح ِ شعر را اینک ترانه ساز
در هر قنوت با زبانی ساده کن دعا 
این واژه های شنگ را از اغتشاش ِ حرف ، 
از تاک تیک ِ چنبر ِ تأویل کن رها 
او گفت از زُلالیه در چشم ِ حرف ِ "ها" 
او گفت ، گفت ، ... تا به یادم آمد این صدا : 
در سالهای دور ، یک امشاسپند بود 
سوی تَواصَوی به حق ، مشغول ِ اوصیا
تکلیفِ او فقط ، فقط یادآوری نبود
مبهوت در هبوط ، مانده بود او جدا
یادش نبود پیش تر او هم فرشته بود
یادش نبود چیست آنچه کرده او فدا
یادش نبود کیست آنکه در درونِ او 
با شور عاشقانه ای گوید : خدا ! خدا !
یادش نبود عشق را باید "هجی" کند
خاموش در مصوّتی ، صامت به یک هجا
یادش نبود که نباید کافری کند
یادش نبود نیست سجده بر کسی روا
عاشق به آدمی شدن در ذاتِ او نبود
فوّاره در سجودِ خود ، قائم شود به پا
تا اینکه در شبی دو یار از دوستان او
او را به جمع خویش برده تا به کبریا
آرام ، یک مَلَک به پیش از سمتِ راست اش
آمد گشود لوحه ای از خوابِ این سرا
او گفت : خفتگان ببین در زیر ِ پای خود
دید او چراغ های کم ، بی سو ، سوا سوا
گفت آن مَلَک : کنون تو را تا غرفه ات بریم
اما مباد ثانیه ای گرددت فنا
با خود دَمی وُ لحظه ای بر تو حرام باد
هر بار بی خود از خودت ؛ بیخود ، خودت بیا
هر ثانیه شماره شد ، ده سال وُ هفت سال
بسیار رنج برده بود آونگِ پُر صدا

.

* * *

.

آیا براستی شما هم یک فرشته اید ؟
حاجی ! زمان دهید ، خواهم گفت ماجرا :
ما از خرابیان ِ هر دو عالمیم ، آه
این پَر به بالتان نگیرد ، آه از این قبا
گمنام می شوید آقا ، راست گفته اند !!
اصلا" ندارد این خراباتی شدن بها !!
.
اینجا کسی به جست وُ جوی نام وُ جاه نیست
اینجا کسی فقیر به جز پادشاه نیست
اصلا" کسی در این خرابآباد شاه نیست
جز مادران ِ پا به ماه ِ شعر ، ماه نیست
.
اینجا سؤال نیست ، هر چه هست پاسخ است
اینجا جواب های کوته نیز شامخ است 
پاسخ ، اگر چه مثل یک دیوار ِ راسخ است ؛
اما دریچه ای در آن ، شارع به آدَخ است 
.
اینجا فقط به عشق ، کاری می شود کلام
اینجا فقط به عشق ، ساری می شود سلام
اینجا فقط به عشق ، زاری می شود ظَلام
اینجا فقط به عشق ، قاری می شود غَلام
.
وقتی نبود هیچکس ، تنزیل ِ عشق بود
اول دَمی که شد نَفَس ، ترتیل ِ عشق بود
وقتی خدا به آدمی تعلیم ِ عشق گفت ؛
عرفان وُ عشق وُ مادری ؛ تعدیل ِ عشق بود
.
آقا گُمان نداشتم اینقدر عاشقید
بر رغم ظاهری خشن از کینه فارغید
ترتیب ِ یُمن ِ تربیت در مجلس ِ شما :
تنبیه وُ مِهر ِ مادری ؛ درسی که حاذقید
.
باور نمی کنم که چای اصلا" نمی خورید
یا هیچگاه کلّه ی قندی نمی بُرید
در بحرهای بس طویل از قافیه ، ردیف
لبخند را چگونه مروارید یا دُرید ؟
.
اول بگو که حالتان خوب است نازنین ؟
امسال دوست ، سالها پیش آشناترین
چشم ام به راه ِ آسمان آبی ترین شده ست
تنها به خاکِ بی مَلَک ، تنها در این زمین
.
تقطیع ِ عشق گشته ام ، عاشقترین هجا
کم نیست آنچه زاده ام ، عاشق به هر کجا
تکلیف چیست این زمان ، هنگام ِ عاقبت
آیا نمانده در زمین چشمی پُر از رَجا ؟
.
آقا نگو قرارمان پایان رسیده است 
این خاکِ پُر ستاره را ابری ندیده است 
هر شب ندیده ای چرا ، در پای چشمه ای
یک دسته گُل برای تان ، طفلی که چیده است ؟

.

* * *

.

آیا براستی شما هم یک فرشته اید ؟
پس همصدا شوید از تازه ترین نوا :
" در سال های دور ، یک امشاسپند بود
سوی تَواصَوی به حق ، مشغول اوصیا ...
.

.
آسیه خوئی (ایلیا) ـ پنجشنبه 1390/11/27
.
.
کلمات کلیدی :

هَل اَتی / وَ تَواصَو بِالحَق / اوصیاء / امشاسپند / مسح شعر / ثانیه ها / خراباتیان

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۱)

عالی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی