ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

حقوق جامعه بر رهبران (3)

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ق.ظ

.
به طور خلاصه در دو بخش پیشین گفتیم برای رسیدن به یک جامعه ی سالم و نجات جامعه ای که به دلیل دست یازیدنِ قشر حاکم به حربه ی "کنترل بیرونی" ، دچار خودتخریبگری شده است ؛ باید هر چه سریع تر برای پیشگیری از فروپاشی بنیان و اساس موازین ، معیارها و ارزش های یک ملت و به تبع آن اضمحلال کشور ؛ اقدام به القای تغییر روش و کنش حاکمیت مزبور کرد. در بخش های پیشین روش پیشنهادی و جایگزین ، "تئوری انتخاب" بود که به واقع نوعی واقعیت درمانی ست که با روانشناسیِ "کنترل درونی" ، روابط انسانی را جایگزین روانشناسیِ "کنترل بیرونی" می سازد.

.

"تئوری انتخاب" آنگونه ضابطه بندی شده که برای درمانگران ، مشاوران ، معلمان ، روحانیان ، مربیان و دیگر دست اندرکاران آموزشی و هدایت مردم سودمند و قابل استفاده است. این آموزگاران به خصوص رهبران یک جامعه پیش از بکارگیری این تئوری که یکی از حقوق مسلم جامعه بر آنهاست باید بدانند که :
جامعه ای که از فعالیت سالم ذهنی و استقلال کامل عملی برخوردار است به هیچوجه به سادگی تحت نفوذ چنین القائاتی تطمیع نخواهد شد چرا که مغز انسان به گونه ای طراحی شده است که انسان را بطور طبیعی و فطری مدام به سعی و تلاش وامیدارد تا پنج نیروی درونی خود را به منصه ی ظهور برساند. پنج نیروی درونی یا نیازهای اساسی که همیشه باعث انگیزش و شکل گیری رفتار اوست.

.
این پنج نیاز اساسی ، فطری اند و نه آموخته شده.
کلی اند و نه خاص.
جهانی و همگانی اند و نه محدود به فرهنگ و نژاد خاص.


این پنج نیاز اساسی عبارتند از :
نیاز به عشق و احساس تعلق
نیاز به قدرت
نیاز به شادی 
نیاز به آزادی
و نیاز به بقا.

.
چنانچه افراد در ارضای این نیازها موفق باشند ، احساس کنترل بر زندگی خود خواهند داشت و چنانچه بنا بر دلایل و عوامل خارجی مانند "کنترل بیرونی" موفق نشوند ، دست به انتخاب هایی می زنند که ممکن است برای ایشان مؤثر و کارآمد نباشد. در آن صورت احساس ناکامی می کنند و برای کاهش احساس ناکامی به رفتارهای خاصی روی می آورند مثل خشم ، پرخاشگری ، افسردگی ، انفعال و کم کاری ، نارضایتی ، قهر ، خشونت ، اعتراضات گسترده و دسته جمعی ، مبارزات خصمانه ی اجتماعی و فردی ، لجاجت با حکومت ، مصرف مواد مخدر و ... 
اگر کمی دقت داشته باشیم درمی یابیم همه ی این اعمال رفتارهای انتخاب شده ای هستند که معطوف به هدف "کاهش سطح ناخشنودی یا ناکامی" صورت می گیرند. افراد در انجام این رفتارها دست به انتخاب می زنند و فکر می کنند این انتخاب آنها را بهتر به هدفشان می رساند.
با مشاهده ی این رفتارها و عواقب آن ، متوجه می شویم آنچه که در واقع در درون چنین جامعه ای با چنین رویکردها و واکنش ها ، روی داده و اتفاق افتاده است ابطال و هدر رفتن فرصت هایی طلایی برای یک ملت بوده است. فرصت هایی که می توانسته آن جامعه را به یک جامعه ی کمال یافته ، سالم و پیشرفته برساند و نام کشور خود را از لیست کشورهای عقب افتاده ، غیر متمدن و جهان سومی ها پاک کند.

.

.

... ادامه دارد

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی