ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

قِدّیسه

سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۲۰ ب.ظ

img_1982.jpg

"بهــــــروز باغبــــــان" 

هنرمندی شگرف ، بی نظیر و نوظهور در بین شاعران جوان و البته شعر معاصر

.

.

.. «« قِــدّیســـه »» ..

.

آهــــــوی چشم های تو از من رمیده است
در من جنون به حد نـــــهایت رسیده است
من مانده ام چگونه به تو مبتـــــــــلا شدم
دیوانه ی نگاه تو اصلا چــــــــــــــــــــرا شدم
شاید که بخت تیره و برگشته ام تـــــویی
افسار نفس سرکش و سرگشته ام تـویی
قــــــــــــــــــدیسه ی معاصر جادو بیان من
اسطوره ی یــــــــــــــگانه شعر زمان من
بانـــــــــــــــوی پله های رسیدن به آرزو
بانوی بعض های گره خورده در گــــــــلو
ام الــــــــــــجنون باکره ی شانه مرمری
یکتا ترین الهه ی زیبــــــــــــــــــــــای آذری
ای چشم های میشی تان چشمه ی غزل
بانوی از نژاد عروســــــــــــــان بی بـــدل
تندیس بیت های هراسان مثـــــــــــنوی
ماه بلند نسل غزل های منـــــــــــــزوی
مهتــــــــاب برکه های پریشان غزال من
بومی ترین الهه ی نـــــــــــــازک خیال من
همسایه ی قدیمی شـــــــــــهر فرشتگان
تنها ترین وزارت زیبایی جــــــــــــــــهان
آتش ترین ترانه ی من ، شعر بی نـــــــقاب
بانوی پارک لالــــــــه و میدان انـــــقلاب
شرقی ترین الهه ی بالا بـــــــــــــلند من
زیبای نیمه خفته ی گیسو کــــــــمند من
محصول باغ سبز غزل های باغــــــــبان
روشن ترین ستاره ی شب های آســـمان
گلدان پشت پنجره ی خانه های غـــــم
تنها دلیل بودن من ، عشق محتـــــــرم
از آن زمان که بی تو شدم ، گریه میکنم
این روزها به حال خودم گریــــــه میکنم
این روزها زمینه ی مرگـــــــم فراهم است
دنیای من بدون تو شکل جهنـــــم است
این روزهای بی تو به دور از تـــــــــــصورم
این روزها به درد خودم هم نمیـــــخورم
ای آنکه خاک را به نظر کیـــــــمیا کنی،
باید مرا به گوشه چشمت فــــــنا کنی

* * *

چیزی نمانده در طلبت جان فدا کنم.
چیزی نمانده دین و دلم را رها کنم.
چیزی نمانده از سر دلتنگی و جنون،
تنها به سوی چشم شما اقتدا کنم.

* * *

باید بگویمت که تو پــیر طریقتـــــــــــی
من را تو رهنمای مسیر طریــــــــــقتی
عشق مجازی ات به حقیقت مرا کشاند،
دیوانه بازی ات به طریقت مرا کشـــــاند
من با تو عـــــــاشقانه ترین مثنوی شدم
اصلا به لطف چشم شما ، مولوی شدم
باید که عاشقانه حــــــــــمایت کنی مرا
من با تو صادقم که هدایـــــــت کنی مرا
درگیر و دار فلسفه ها شــــــاعرت شدم
شاعر شدم که از تو بگویم نه از خـــــودم
از تو که ریشه در دل و جــــانم دوانده ای
با خود مرا به مرز جنـــــــونم کشانده ای
شاعر شدم که درد دلـــــــم را بیان کنم
خود را دوبـــــاره مضحکه ی این و آن کنم
(این) مبتلای من شد و (آن ) مبتلای تــــــو
(آن ) جای من نشسته و (این ) هم به جای تو
(این) یک زن است که آمده جایت نشسته است
در استکان قهوه من نقـــــــش بسته است
(آن) خائن است و آمده هم بـــــازی ات شود
تا موجب و شکســـــت و براندازی ات شود
(آن) آمده به خود که تصرف کند تــــــــــو را ،
از تو که خسته شد ، همه جا تف کند تو را
بعد از تو میرود ، نفسی تازه میــــــــکشد
یک گوشه مینشیند و خـــــــمیازه میکشد

..

" بهــــروز باغبـــان "

.

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۳)

  • مجید شفیعی
  • سلام

    بابت معرفیش ممنون

    و بابت انتخاب تشکر

    @}---
    :)
    پاسخ:
    سلام
    خواهش می کنم
    باید بقیه ی شعرهایش را هم بخوانید. عالی ست. به خصوص اگر از زبان خودش بشنوید.
    نحوه ی شعرخوانی اش را باید خودتان ببینید و بشنوید. هیچ توضیحی نمی توان داد. فقط باید از شوق گریه کرد...

    تو را برای خودش آفریده می دانم

    همین خدایِ غریب و وَدود بانو جان

    تو سیبِ سرخِ غزلهایِ (باغبان) هستی

    خدا سپرده تو را دستِ رود بانو جان

    "بهروز باغبان"


    article-0-1967BA3E00000578-67_964x625



    باید که حال و روز تو با شعر ، بِه شود
    هر قافیه ، شبیه نام تو ، روزبه  شود
    انگار باز باغبان هر غزل تویی
    هر بیت ، سیبِ کاشفان ؛ هر سیب ، بِه شود

    پاسخ:

    شعر من زنده می کند روزی
    کودک مرده ی درونم را

    "بهروز باغبان"



    خوش به حال بوته یاسی که در ایوان توست
    می تواند هر زمان دلتنگ شد بویت کند .....


    عالی ست اشعارش

    ممنون از معرفی
    پاسخ:
    باورت میشه مینای قشنگم ؟ 
    هر سه گلدون بزرگ یاس 
    تو ایوون خونه مون هنوز داره گل میده. 
    البته یکیش یاس وحشیه. یکیشم رازقی. اما هر سه تاشون یه عطر و بو داره.


    http://www.axgig.com/images/35853063388978357517.jpg



    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی