ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

ماهیِ چشم

چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۰ ب.ظ

.. «« ماهیِ چشم »» ..

.

دوباره از آمدنت هیچ خبر نیست وُ ماه واقعاً می گیرد
دوباره آبان شد وُ در شانزدهم روز ، پگاه واقعاً می گیرد

.

به ماهِ شهریورِ پُر مِهر ، تو گفتی که به مهر واقعاً می آیی
ببین دو ماه از پَسِ هم رفت وَ این چشم وُ نگاه واقعاً می گیرد

.

دو ماهی از چشمه ی این چشم پریده ست وَ نور می خورد ، می میرد
به ماه انگار پریده ست ، دلش گاه به گاه واقعاً می گیرد

.

به شیخ گفتم که چراغش به ملائک بدهد در آسمان ها گردند !
فرشته ای گم شده آیا که در اینجا سرِ راه واقعاً می گیرد ؟!

.

در این زمان یافته شد آنکه که او در ملکوت هم نه پیدا می دید
و آسمان آه کشد _ آه ، خدایا نه _ که آه واقعاً می گیرد

.

چقدر این خاک به درد آمده از نیمه ی شب دلش به تب می لرزد
زمین به سر ، چادرِ شب دید وَ از رنگ سیاه واقعاً می گیرد

.

بمیر ای فطرتِ شب ، ای ددِ پنهان شده در ردای هر اهریمن
فرشته خویی به زمین ، قلب بلورش به گناه واقعاً می گیرد

.

مگر مسیحا شده این قلب که از فرط حضور دائماً بشکافد ،
ورای پیراهنِ عریان شده اش ، پشت و پناه واقعاً می گیرد ؟

.

.

آسیه خوئی (ایلیا) ـ 28/مهـــــر/82 ـ کتاب ایلیا ، صفحه ی 124

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی