ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

ناجی !!

شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۲۰ ق.ظ

.

ـ یک روز دیر آمدی. دیروز منتظرت بودم. 
روز هجده شهریور ، دیروز بود. دیروز باید می آمدی. چرا دیر آمدی ؟
ـ چقدر بی تاب به نظر می رسی ؟ حالا که آمده ام... یک روز تأخیر ، زیاد مهم نیست.
ـ یک روز ؟ نمی دانی این یک روز به زمانِ شما یعنی حداقل پنج سال ؟!
ـ خب ، عذر میخواهم. حالا من سراپا گوشم. بفرمایید.
ـ نه ، نمی توانم این معذرت خواهی های شماها را بپذیرم. شماها همیشه فقط به فکر مسائل و مشکلات خودتان بوده اید...
ـ من از طرف کشورم واقعاً شرمنده ام و در برابر بردباری های تو و یارانت روسیاهیم. گفته بودی خبر مهمی داری. هر وقت آرام شدی ، صحبتت را شروع کن.
ـ روزی که من کشته شدم شماها چه می کردید ؟
ـ روزی که خون تو در مقر فرماندهی ات به در و دیوار دفترت پاشیده شد ، ما در کشور خود درگیر اختلافات جناحی بودیم. مثل همیشه سرگرم انتخابات های طولانی !! 
ـ بله نکته همین جاست که بعد از اینکه ما کابل را در مقابله با روسیه فتح کردیم شما در تمام طول مدت زمانِ پس از آن ، یعنی وقتی ما گرفتار توطئه های آمریکا و نقشه های طولانی مدت او بعنوان اشغالگر جدید شدیم ؛ چه می کردید ؟! شما وقتی گروه های معاند و به ظاهر مسلمانی که مدتی پس از پیروزی ما از کشور پاکستان طبق برنامه ریزی های آمریکا وارد خاک ما شده بودند ، چه می کردید ؟! 
ـ خب ، چه هدفی از این گفته ها داری ؟
ـ همین دیگر... می خواهم بگویم آمریکا برای ورود به موقعیت فعلی اش در منطقه از دیرباز طراحی کرده بود. با سرگرم کردن کشورهای همسایه ی ما و شما به اختلافات داخلی بنام بهار عربی و مسائلی مانند اختلافات جناحی ، جنگ های داخلی ، تحریم و حتی منحرف کردن ذهن همگی بوسیله ی حمله به غزه پس از آن توسط اسرائیل که همیشه با کشتن مردم فلسطین نیز سابقه ی همراهی های خود را در نقشه ها و برنامه های آمریکا برای بدست آوردن قدرت و تقسیم آن بین خودشان در کشورهای منطقه ، به اثبات رسانده ؛ به تدریج به هدف اصلی خود نزدیک شد.
ـ در واقع می خواهی بگویی موقعیتی که الآن سوریه دارد همان وضعیتی ست که شما در آن زمان داشتید ؟ یعنی از طریق پاکستان به کشور شما آمد و حالا نیز از طریق ترکیه و سوریه به کشور ما خواهد آمد.
ـ بله ، دقیقاً. شما را در شرایطی قرار داده که مجبور به مداخله در سوریه باشید حتی اگر فقط به دلیل مبارزه با تروریسم باشد. 
ـ و بعد ؟
ـ دیگر ، و بعدی وجود ندارد. او همین الآن به آنچه که می خواسته رسیده است و در همه ی کشورهای منطقه بعنوان ناجی حضور دارد و همه ی حکومت ها را با یکدیگر و با مردم خود درگیر کرده است. می خواهم بگویم همه ی ما فریب خورده ایم. و شما را نیز با دامن زدن به مسائل گذشته ی تان مثل جنایات داخلی که در دهه های گذشته در کشورتان رخ داده ضمن اینکه در آن واحد باید در سوریه نیز حضور داشته باشید ، بیشتر از همه ی ما در منگنه قرار خواهد داد.
ـ پس یعنی با سرگرم کردن ما به مسائل داخلی مان ، موقعیت خود را در کشور شما تحکیم کرد و حالا نیز با سرگرم کردن ذهن همه به مثلا مسائل داخلی ترکیه ، به پایگاه های خود در سوریه استحکام بیشتری بخشید و بعد هم نوبت فروپاشی ما خواهد بود ؟؟
ـ منظورت این است که شماها هنوز خیال می کنید که تاکنون پابرجا بوده اید ؟ خیر. این چرخه ای ست که مدام بین تمام کشورهای منطقه می گردد و تکرار می شود. مانند آن حملات نُه گانه ای که روسیه بر علیه من و مجاهدینم مرتکب شد و حالا این گردونه بر علیه مردم من بدست آمریکا افتاده است. 
ـ ببخشید.. من کمی گیج شدم.
ـ اوه... تقصیر من است که هنوز از برادر خوبم پذیرایی نکرده او را به صحبت گرفته ام. چایی ات را بخور تا بعد.

.

.

  • آسیه خوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی