ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اروند و کرخه» ثبت شده است

نمایی از رود "کرخه"

که در قدیم مستقیم وارد دریای خلیج فارس می شده است درحالیکه اکنون به باتلاق هویزه فرو می رود!! 

.

.

.. « « روضه ای از جنان » » ..

 

کجا می بریدم شتابان ؟ اجازه دهیدم همین جا بمانم

همین جا کنار همین رحل قرآن وُ این شمع تابان بخوانم

.

چگونه توانم از این منزل پُر طراوت از اصوات جبریل

به همراهی کاروان بازگردم ؟ که اینجاست آرامِ جانم

.

اگر باز هم پافشاری کنید آنچنان روضه از شمع خوانم

که آواز پَرهای جبریل برجوشد از روضه های جنانم

.

کجا می روید ای شما شهریان ؟ شهر، پُرقال وُ اینجا پُر از حال*

مقالات بی حالتان با چه نوری فروزد مکان وُ زمانم ؟

.

در اینجا کنار همین قمقمه ، تشنگی های خود را بجوئید

شبی بین نهرین ، شما را به لب های اروند وُ کرخه رسانم

.

من از غلغل خالی قمقمه تا لبان پُر از شبنم ِ سرخ ،

وَ از تلخی رود بر کامشان ؛ شهد می نوشد اینجا دهانم

.

شما جای جای چنین خانه ای اشک شمع ام ندیدید آیا ؟

به دودی که از سقف آن ، لایه لایه زدودم چنین بی گمانم

.

شکوهی که در کاخ هاتان زراندود گشته به یک جو نیرزد

سرانگشتی از دودِ این سقف کوتاه را می خرم بر جهانم

.

شما بازگردید وُ بر سفره های پُر از رنگ هاتان نشینید

خدا از همین نخلِ بی سر ، به دامن رطب ریزد از آسمانم

.

.

آسیه خوئی ـ 91/1/6 ـ هویزه ( پس از دیدار سنگرها و اتاقک های شهیدان )

.

.

*پ.ن : سطری از وصیت نامه ی شهید "حسن خردمند" :

             در شهر ، قال است و در اینجا ، حال.
.
.


  اروند و کرخه  /  نخل بی سر  /   آواز پرهای جبریل

تعداد بازدید کننده های این پُست : 181 نفر

  • آسیه خوئی