ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جام هفت خط» ثبت شده است

.. «« حالِ قَرَن »» ..

.

فرهادمان همزاد پنداری کند با داستانِ "خسروشیرین"
ثبت است بر لوحِ جبین ، آوازهای تیشه از ایّام دیرین !

.

شیرین همان کوه است جانا ! سخت تر بر او بزن هر تیشه ات را
تا حکمت از هر ضربه ات جوشد چنان رودی که دارد طعمِ شیرین

.

این است حُکم خسرَوی ، آن خسروی خوبان ، خدای پادشاهان
رودی بساز از کوهِ خود تا قصر ایشان  _ خالقِ جامِ جهان بین _ 

.

کو آن بیانی که از آن در غُلغُل آید چشمه های شیر ؟ کو ؟ کو ؟
بر روی منبر ، این همه ناز و کرشمه !! ؛ شاهدانِ خسته _ غمگین

.

من ترک این مشکات روشن از صبوحی ، در ضمیرم نیست هرگز
احوال ما را از قَرَن تا شهر او هرگز نیابی بهتر از این

.

هر کس از این پس ، زخم ها خواهد زند با زخمه اش بر ساز و بارم
این تار ، پودش نیست ، خطّی نگسلم از هفت خطّ جامِ سیمین

.

دیگر نخوانیدم که من در انتظارم بار دیگر تر کند لب
قالب تهی سازم چنان جامی که می نوشد به صبحم طرفة العین

.

آسیه خوئی (ایلیا) ـ 1391

.

.

  • آسیه خوئی