.
همیشه هر آنچه که می بینیم ، همان نیست که دیده می شود و هر آنچه که می خوانیم نیز ، ممکن است برداشتی باشد متفاوت و متناقض با آنچه که در مطمح نظر نویسنده بوده است.
ذهن انسان های نکته سنج که معمولا نگاهی بسیار ظریف و موشکافانه نسبت به کلماتِ بکار برده شده در یک متن دارند ، ذهنی ست که همیشه در مواجهه با یک متن ـ حتی متنی بسیار ساده و عاری از هر گونه مفاهیم تأویل مند ـ دچار هرمنوتیک می شود و ممکن است با مهارت خود در برقرار کردن ارتباط بین نشانه ها و کلمات کلیدی یک متن با آنچه که در ذهن خلاق خود می پرورند ؛ به گرداب مغلطه ی ذهنی و خیالی بیافتند.
به عنوان مثال به این بیتِ تقسیم شده از یک شعر نگاه کنید :
آبم و آبی بدنم
شیشه ام و می شکنم
یاد شکست خویش را
با ترکی تازه کنم
در سطر دوم ، فعل "می شکنم" ممکن است به معنای شکستنِ خود تعبیر شود. یعنی گمان کنیم که شاعر خواسته است بگوید که از جنس شیشه هستم و خودم ، خودم را می شکنم. به خصوص اینکه سطر سوم و چهارم ـ "یاد شکستِ خویش را / با ترکی تازه کنم ـ بر صحت این برداشت ، بیشتر صحه می گذارد. در حالیکه در حقیقت وجهی که از فعل "می شکنم" در مد نظر شاعر بوده ، شکل دوم فعل یعنی صفت مفعولی آن بوده است : شیشه ام و شکسته می شوم.
با مثالی دیگر به جملات زیر در یک داستان نگاه کنید :
"عقیق انگشتر تو ، همان نگینی ست که دیو را به فرشته و شیطان را به نبی تبدیل می کند."
کاملا مشخص است که در این جملات ، تلمیحی واضح به داستان حضرت سلیمان و قدرت نگین انگشتری اش بکار رفته است. اما اینکه شما از این جملات برداشت سیاسی می کنید و با اشاره به نگین قرمز انگشتریِ یک شخصیت سیاسی گمان می کنید که مخاطب نویسنده نیز همان شخصیت سیاسی بوده است ؛ ممکن است این تطابق شکل و متن فقط در ذهن شما وجود داشته باشد و در اصل ، آنچه که واقعیت داشته "خطای شکل و متن" بوده باشد و مخاطب نویسنده نیز فردی کاملا ناشناس و شناخته نشده باشد.
خطای شکل و متن ، یعنی اینکه شما بر اساس موضوع ها و شکل هایی که در بیرون از یک متن خوانده و دیده اید وقتی در آن متن با کلمات تصویری و تلمیحی ای مواجه می شوید که با اَشکال و داستان موجود در حافظه و ذهن شما مطابقت دارد ؛ بلافاصله این تطابق ها را کاملا با یکدیگر مرتبط بدانید و نویسنده را ناآگاهانه متهم کنید به آنچه که برخاسته از ذهنیت شماست.
.
.
- ۱ نظر
- ۲۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۲۶