ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خمار نرگس» ثبت شده است

تا چه می خواهد حبیب از این دل پر خون ما
چند می چرخد میان دیده ی جیحون ما ؟

.
با خمار ِ نرگسش هِی نشئه سازی می کند
بوی بادامی که پیچانیده در افیون ما

.
ما که از فطرت به زنجیر نگاهش بسته ایم
وِرد می خواند چرا هر لحظه در افسون ما ؟

.
در ازل امضاء گرفت از ما که مفتونش شویم
بعد ، بی امضاء ، خودِ او نیز شد مفتون ما

.
عالَم ِ  دیوانه بودن دارد از کف می رود
حیف ! استعداد لیلا نیست در مجنون ما 

.

.

  • آسیه خوئی