خمار نرگس
تا چه می خواهد حبیب از این دل پر خون ما
چند می چرخد میان دیده ی جیحون ما ؟
.
با خمار ِ نرگسش هِی نشئه سازی می کند
بوی بادامی که پیچانیده در افیون ما
.
ما که از فطرت به زنجیر نگاهش بسته ایم
وِرد می خواند چرا هر لحظه در افسون ما ؟
.
در ازل امضاء گرفت از ما که مفتونش شویم
بعد ، بی امضاء ، خودِ او نیز شد مفتون ما
.
عالَم ِ دیوانه بودن دارد از کف می رود
حیف ! استعداد لیلا نیست در مجنون ما
.
.
- ۹۴/۰۳/۳۰
بعد ، بی امضاء ، خودِ او نیز شد مفتون ما
برگرفته شده از : ilia-khoei.blog.ir ــ نویسنده : ایلیا خوئی
بیت خوبیه...