ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مؤمنِ آل فرعون» ثبت شده است

.

انگار یادت نیست وقتی که "برادر" خواندمت
چون خواستم هارونِ من باشی ؛ برابر خواندمت
.
انگار یادت نیست از ظلمی که بر من داشتی :
شلاق جنسیت زدی چون مثل زن ، "نـّر"(!) خواندمت (!!)
.
همراهی ات را خواستم در نزد فرعون های دهر
الکن نبودم ، تن نبودم ، مثل خواهر خواندمت
.
وقتی گذشتم راحت از تسخر زدن های شما !
از عشق گفتی ... تا به جنگی نابرابر خواندمت
.
پس با خدایم هر دو تنهایی به نزدت آمدیم
فرعون تو بودی ؛ با زبانی مهربان تر خواندمت
.
من مؤمنِ آلِ تو و ترفندهای پوچِ تو
تو کافر از کبر و حسد با اینکه "بهتر" خواندمت 
.
فرعون تر از تو هیچکس در هیچ دورانی ندید
حتی به روی چارمیخَت چون پیمبر خواندمت

.

.

آسیه خوئی (ایلیا) ـ دوشنبه 94/5/5 ـ 02:30 بامداد

.

.

  • آسیه خوئی